تغییر آدرس وبلاگ

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع)

با سلام و احترام

 

بدینوسیله به اطلاع می رساند :

 

وبلاگ حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام به آدرس ذیل تغییر یافت :

 

http://Bagherolum-ghods.kowsarblog.ir

 

خواهشمندیم برای استفاده از مطالب وبلاگ مدرسه علمیه به

 

آدرس جدیدمراجعه کنید.

 

با تشکر

 راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام شهریور, 1396

? آیه: عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/216

چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالی‌که خیر شما در آن است.

حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطره‌اي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان مي‌كند: بیابان سوزان و بی‌انتها در چشم‌هایمان رنگ می‌باخت و به کبودى می‌گرایید و از دور هم، چیزى دیده نمی‌شد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسط‌های ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر می‌دانستم تو را اصلاً سوار نمی‌کردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.

مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچک‌ترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمی‌کرد که با او باشم، هر چه من پافشارى می‌کردم، او نهى می‌کرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت می‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.

بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند می‌کردم نگه نمی‌داشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم می‌خواستم به همدان بروم، چون مدت‌ها بود که دنبال یک سرى مطالب می‌گشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط می‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان می‌توانم آن‌ها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و … برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى می‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا این‌که به نزدیکی‌های همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه می‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکم‌فرما شد، هنوز چند لحظه‌ای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: این‌طور که تو می‌گویی و من از حرف‌هایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به ‌حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان می‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایی که از من حرف‌شنوی دارند مسلمان می‌کنم .

بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .1

1. با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم

در شهادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام شهریور, 1396

⚫️ ﭘﺲ ﺭﻭﺯﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ جعفر! ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻘﺎﺀ ﺭﺣﻠﺖ ﻛﻨﻢ ﻣﺮﺍ ﻏﺴﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻔﻦ ﺑﻜﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻪ ﺟﺎﻣﻪ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ ﺭﺩﺍﻯ ﺣﺒﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻳﻜﻰ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﭘﻮﺷﻴﺪ؛ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻪ ﻫﺎﻯ ﻛﻔﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻜﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺷﻖّ ﻛﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﻟﺤﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺑﻪ‌ﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻟﺤﺪ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﻗﺒﺮ ﻣﺮﺍ ﭼﻬﺎﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﻦ ﻭ ﺁﺏ ﺑﺮ ﻗﺒﺮ ﻣﻦ ﺑﺮﻳﺰ، ﻭ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺭﺍ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ، ﭼﻮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻯ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﮔﻮﺍر! ﺁﻧﭽﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻯ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﻧﺒﻮﺩ، ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻯ ﻓﺮﺯند! ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺗﻮﻳﻰ ﻭﺻﻰ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻨﺎﺯﻋﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ. 

? #منتهی_الآمال ، باب هفتم ، فصل پنجم 

مردی که قدرت ترک گناه را نداشت

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام شهریور, 1396

✅مردى خدمت امام حسين عليه‌السلام آمد و عرض كرد: من مردى گنهكارم و قدرت #ترك گناه ندارم. مرا موعظه اى كن. 

?سيدالشهدا عليه السلام فرمود: #پنج كار انجام بده و هر چه مى‌خواهى گناه كن:

اوّل: رزق و روزى خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن.

دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى‌خواهى گناه كن.

سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى‌خواهى گناه كن.

چهارم: وقتى فرشته #مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مى‌آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى‌خواهى گناه كن.

پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى‌كند، اگر مى‌توانى وارد نشو، و هر چه مى‌خواهى گناه كن.

بحارالانوار، ج 75، ص 12

عاقبت را خدا بخیر کند...

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام شهریور, 1396

عطار نیشابوری #داستانی دارد از شيخ صنعان که پير و بزرگ عهد و زمانه‌ي خويش بود كه با #چهارصد مريد در مكّه زندگي مي‌كرد و به تعليم و هدايت مردمان و عبادت پروردگار مي‌پرداخت او نزديك 50 حج و تعداد بي‌شماري عمره بجا‌آورده بود وبه جز بجا آوردن واجبات از اداي هيچ مستحب و سنتي نيز فروگذار نمي‌كرد و به حدي از #كرامت رسيده بود كه بيماران به دعاي او شفا مي يافتند  اما شيخ ناگهان شبي خواب عجيبي مي بيند كه در روم به بتي سجده مي‌كند، وقتي بيدار مي‌شود به اين نتيجه مي‌رسد كه سفر به روم گذرگاهي در سير و سلوك اوست كه بايد حتماً از آن بگذرد تا به مقصد نهايي زندگيش برسد بنابراين به همراه مريدانش به روم سفر مي كند.  در مسير اين سفر وقتي به يك دير به نام سمعان در نزديكي دمشق مي رسند شيخ دختري ترسا (مسيحي) را مي بيند و به يكباره دل و دين به او مي‌بازد . او كه شب‌هاي بسياري را به عبادت بيدار بوده‌است شب‌هاي فراق عشق را بسيار جانگدازتر مي بيند و هرچه مريدانش او را پند مي دهند سودي نمي‌بخشد… شيخ يك ماه در كوي يار معتكف مي شود و چون ديوانگان با سگان همنشين مي گردد تا وقتي كه دختر از سر تكبر و ناز نظري به او مي‌اندازد كه اصلا كيستي و چه مي‌خواهي؟ پير راز دلش را مي‌گويد كه چه كسي بوده است و از عشق او به چه حالي افتاده‌است.  

دختر ابتدا او را #مسخره مي‌كند كه با اين ريش سفيد بايد به فكر مرگ باشي تا عشق بازي ، اما با اصرار شيخ  پذيرفتن عشق او را مشروط به قبول كردن يكي از اين چهار شرط مي‌كند:

1- به بت سجده كند

2- قرآن را بسوزاند

3- مسيحيت را بپذيرد

4- شراب بنوشد 

شيخ #شرط چهارم را مي پذيرد  با نوشيدن شراب ، شيخ هرآن چه از قرآن و احاديث و كتاب هاي مذهبي در ضميرش هست ، پاك مي‌شود و جز عشق دختر ترسا چيزي در درونش باقي نمي‌ماند بنابراين سه #شرط ديگر دختر را هم قبول مي‌كند اما وقتي مي‌خواهد به وصال دختر برسد او براي خود #كابين و مهريه اي طلب مي‌كند و چون شيخ چيزي از خود ندارد از او مي‌خواهد به عنوان مهريه چند سالي براي پدرش خوك‌چراني كند !!! شيخ طي چند ماه به پيري بي ايمان و دائم الخمر تبديل شد كه لباسش به فضولات خوك آلوده بود! 

✅دعا کنید شیخ صنعان #نشویم که شیخ صنعان کم ندیده ایم! 

آیا امام زمان به شهادت میرسند یا رحلت میکنند؟

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام شهریور, 1396

 روایات در این زمینه مختلف است.

? امام حسن مجتبی میفرمایند هیچ یک از ما امامان نیست جز آنکه مسموم یا شهید میشوند. (بحارالانوار ج۲۷)

? ارطاة میگوید: به من خبر رسیده است که حضرت مهدی چهل سال زندگی میکند، پس به مرگ طبیعی در بستر خویش از دنیا رحلت میکند. (فتن ابن حماد ص۹۹)

? در کتاب الزام الناصب درباره چگونگی شهادت حضرت آمده است، هنگامیکه سال ۷۰ به پایان رسد، و مرگ حضرت فرا رسد، زنی بنام “سعیده” از طایفه “بنی تمیم” ایشان را به شهادت میرساند، ویژگی زن این است که مانند مردان دارای محاسن و ریش است، او از بالای بامی به هنگامیکه حضرت در حال عبور است سنگی به سوی ایشان پرتاب میکند و آنحضرت را به شهادت میرساند. (عقدالدرر ص۱۴۹)

? معرفی منابع برای مطالعه بیشتر: سیمای آفتاب اثر طاهری، موعودشناسی اثر علی اصغر رضوانی، بامداد بشریت اثر طبسی، آینده جهان اثر برنجیان.

او هست، همین نزدیکی‌ها...

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام شهریور, 1396

? شهری پر از پیچ و خم، با شیاطینی از جن و انس… همه دست به دست هم داده تا تو به مقصد نرسی!

? فرض کنید کسی افرادی را به منزلش دعوت می‌کند، پذیرایی ویژه و غذایی عالی هم برایشان آماده می‌نماید، با آنکه نشانی منزل را داده اما می‌داند شیّادانی در بین راه هستند که نمی‌خواهند آن افراد به مهمانی برسند و از هر کاری برای انحراف آنان دریغ نمی‌ورزند!

? با توجه به این مسائل، اگر میزبان برای میهمانان «راهنما» نفرستد، مُسلّماً مهمانی اش محکوم به کار لغو و بیهوده خواهد بود! و چون خداوند #حکیم است حتما مردم را لحظه ای بدون #راهنما و #حجت رها نخواهد کرد…

? برگرفته از کتاب اَدِلّه ی عقلی امامت و‌ مهدویت؛ رحیم لطیفی

اینها را یادتان باشد 

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

کسی که یک گناهی مرتکب می شود ، خداوند ۷ ساعت به او مهلت می دهد که توبه کند ، لذا ملک سمت راست به ملک سمت چپ می گوید : فعلاً ننویس ؛ بگذار ۷ ساعت بگذرد ، بعد اگر دیدی که توبه نکرد ، آن وقت بنویس.

لذا عزیزان من ؛ اینکه آنقدر توصیه شده است ۷۰  بار استغفار بین الطلوعین ، ۷۰ بار استغفار هنگام غروب ، نیمه های شب ، هنگام نماز ظهر ، به این جهت مهم است که گناهان با انجام این استغفارات در نامه ی اعمال نوشته نشود.

فلذاست که بین همه نماز ها ، نماز ظهر مهمترین نماز است ؛ چرا؟ زیرا ؛ درست در اوج اشتغالات انسان خداوند می گوید : بیا تا مهلت این استغفار هفت ساعت ، تمام نشود ؛ کسی که نماز صبح را خوانده است ، ۷ ساعت تا نماز ظهرش معمولاً دچار گناه می شود ؛ خداوند میفرماید :  بیا خودت را پاک کن ؛ نگذار گناهان  در پرونده ات ثبت بشود ؛ نگذار به مقامات بالاتر برسد ؛ تا در دست ملائکه ارضیه است ، قضیه را حلش کن ؛ همان پایین قضیه را حل کن ، نگذار به دست ِملائک سماویه برسد ؛ زیرا آنجا که برسد سخت تر قبول می کنند .

عنایت می فرمایید ، لذا دارد که وقتی هنگام نماز می شد ، پیغمبر اکرم ص می فرمودند :  بلند شوید ، بلند شوید و نمازتان را بخوانید ؛ آن آتشی را که در پشت تان به خاطر گناهان تان روشن کرده اید ، بروید خاموش کنید .

اگر ۷ ساعت بنده گذشت و آن مهلت گذشت و این فرد در غفلت بود ، ملک راست به ملک چپ می گوید : بنویس بر آدمی که هم محروم از استغفار است و هم شقاوت دارد .

? این خطاب های الهی است که انسان را نابود می کند ؛ که ملکی به انسان می گوید: اینها را یادتان باشد

رزق معنوی

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

  ⚜زمانی که خواب هستی و ناگهان،به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی رزق است.چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند.

?زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی،این صبر، رزق است.

⚜زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.

?گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد (مقیم اتصال نباشی) ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی (متصل میشوی) این تلنگر، رزق است.

⚜یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست ازو بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش میشوی، این رزق است.

?رزق واقعی این است.. رزق خوبی ها،

⚡️نه ماشین نه درآمد،اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد،اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.

?خدایا ممنونم که دوستم داری و مرا از این ارزاق معنوی بهرمند می کنی.

?اللهم‌صل‌علی‌محمد‌آل‌محمد‌وعجل‌فرجهم?

أللَّھُـمَ عجِّلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج ? ?  

ما حزب اللهی های «حرفه ای» و چشمهایش...

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

در همان نگاه اول فهمیدم که نباید مکث کنم. سریع بی‌خیالش شدم. در روزهای بعد هم که اینستاگرام پر بود از تصاویرش، سعی کردم سراغ اینستاگرام نروم. اگر هم جایی، یکجوری، عکسش -همان عکس معروفش- می‌آمد جلوش چشمم یا رویم را بر‌می‌گرداندم یا گوشی موبایل را کنار می‌گذاشتم. مطمئن بودم این چشمها کار دستم خواهد داد… چشم هایش… چشم هایش… چشم های شهید حججی در همان عکس معروف موقع اسارت بدجور آدم را خفت می‌کند!

تا الان چند روز گذشته؟ چند روز پیش بود که چشم هایش خط و نشان کشیدند برای همه ما؟ حال سرچ ندارم… بی خیال گوگل… گاگولی را عشق است. این چند روز خواستم فراموشش کنم… اما نشد. ول کن نیست. چشم هایش دست بر نمی دارند.

دیشب که خبر شهادت  دو نفر از بچه‌های جهادگر موسسه طلوع را در اردوی جهادی شنیدم باز گفتم خودم را بزنم به گاگولی. زدم. این دفعه اما به چند روز نکشید. فقط تا صبح دوام آوردم. بعد از نماز صبح دستم رفت سمت گوشی. دوباره رفتم سراغ عکس هایشان. دوام نیاوردم. گاردم باز شد. دیوار دفاعی فروریخت… گریه کردم…

چشمهای حججی و لبهای خندان شیرازی و فارس حسینی چسبیده‌اند بیخ گلویم. ول نمی‌کنند. حرف حساب می‌زنند. جواب ندارم…

ای کاش محسن حججی کتابفروشی نکرده بود. ای کاش لیست پرفروش های کتاب را درنیاورده بود. ای کاش کتاب پخش نکرده بود بین این و آن. ای کاش امین شیرازی در سه شنبه‌های مهدوی لیوان شربت نداده بود دست خلق الله در تابستانهای گرم چهاراره ولیعصر. ای کاش نانوایی سر خط نکرده بود برای پخش نان صلواتی بین فقرا…

چرا فقط اینها شهید می‌شوند. چرا از ما «حزب اللهی های حرفه‌ای» و «حزب اللهی های اتوکشیده» یکی شهید نمی شود؟

ما حزب اللهی های حرفه ای انگار داریم می‌پلکیم تا آنها شهید شوند. قضیه همان از آخر مجلس است… 

ما حرفه‌ای‌ها خطبه‌های نمازجمعه را نقد می‌کنیم، از بصیرت امام جمعه ایراد می گیریم اما یادمان رفته آخرین باری که رفتیم نمازجمعه کی بود! ما از تبدیل مسجدها به پاتوق پیرمردها گله می‌کنیم اما نمازمان را فرادا و با گردن کج می‌خوانیم که مثلا یعنی الهی و ربی من لی غیرک. لینک کمک به خانواده‌های کم بضاعت را پشت کامپیوترمان باز می‌کنیم و پولی میریزیم اما از رفتن بین فقرا و مستضعفان مورمورمان می‌شود. علیه یکسان سازی قبور شهدا مقاله می نویسیم اما سری به مزار شهدا که امام گفته بود امام زادگان عشق‌اند و مزارشان زیارتگاه اهل یقین است نمیزنیم. برای ایستگاه‌های صلواتی پوستر طراحی میکنیم اما یک لیوان شربت دست ملت نمیدهیم. اردوی تشکیلاتی برگزار می کنیم  و چارت آموزشی می‌کشیم و آسیب شناسی فرهنگی می‌کنیم و نقد علمی می‌نویسیم و…

ما حزب اللهی های حرفه ای سرگرم هشتگ و تشتک و پشتک در توئیتر و همایش و سمینار هستیم و حزب اللهی های غیر حرفه ای در عراق و شام و گیلان غرب شهید می شوند…

ای خدا… چشمهایش…

ماهبندان |نوشته‌های محمدرضا شهبازی 

دیپلماسی انقلابی و دینی، لازمه روابط دیپلماتیک در دنیای امروز

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

✳️مقام معظم رهبری در جلسه روز گذشته خود با اعضای دولت دوازدهم، صحبتهای مهمی را بیان نمودند. در یکی از فرازهای این سخنان، ایشان به مسئله مهم #دیپلماسی و خط مشی اساسی آن پرداختند و دو اصل مهم انقلابی بودن و دینی بودن را لازمه آن بیان کردند و فرمودند: «حفظ جهت گیری و روحیه انقلابی و دینی در دیپلماسی مهم است. باید در مسائل دیپلماسی به انقلاب خود افتخار کنیم و از عمل کردن به هنجارهای ملی یعنی هنجارهای برآمده از انقلاب، نظیر #ایستادگی در مقابل استکبار، ظلم ستیزی و مخالفت با نظام سلطه، احساس #عزت کنیم.» (4/6/96)

?چرایی اینکه ایشان در این برهه از زمان به حفظ جهت گیری دستگاه دیپلماسی کشور در روابط دیپلماتیک، بر مسیر ارزشهای دینی و انقلابی تاکید مینمایند، را باید در فضای حاکم در روابط سیاسی حال حاضر دنیای امروز جستجو کرد. چراکه دشمن امروزه پس از ناامیدی از جنگ و مقابله رودررو با ما ناامید شده و سعی دارد از طریق قوانین نظام سیاسی جهانی و ضوابط آن همچون توافقات بین المللی و ظرفیت سازمان ملل بهره کافی ببرد. دشمن در این مسیر ابتدابا الزام به پذیرش ایران به این تعهدات ما را وارد مسیر تعیین شده سیاسی بین الملل میکند و بعد خواسته های خود را در قالب این روابط و توافقات تحمیل مینماید. مسئله ای که باید همواره دستگاه دیپلماسی به آن توجه داشته باشد و تنها راه مقابله با آن حفظ #جهت_گیری انقلابی و دینی و مطابقت با ارزشهای آن است که این نقشه ها را خنثی میکند. به فرموده ایشان ابزار مهم پیاده سازی این نوع دیپلماسی نیز #چابک بودن و #هوشیار بودن است. 

مردانى كه معامله، خريد و فروش، تجارت، آنها را از ياد خدا هرگز باز نمى دارد

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

قرآن مى‏گويد: 

?رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِاللَّهِ ?

«آيه ٣٧ سوره نور»

نمى‏گويد مردانى كه تجارت نمى كنند. اسلام نيامده است كه به مردم بگويد معامله نكنيد، تجارت نكنيد؛ برعكس تشويق كرده است كه كار كنيد، كسب كنيد، معامله كنيد، تجارت كنيد.

مى‏فرمايد مردانى كه خريد و فروش مى كنند، تجارت مى ‏كنند، كسب مى كنند، مشاغل زندگى دارند ولى در حالى كه همه اينها را دارند، آنى هم از خدا غافل نيستند…

پشت ترازوى عطّارى و بقّالى خودش است و دائماً هم مشغول حرف زدن و مكالمه و جنس تحويل دادن و پول گرفتن است، اما چيزى را كه هرگز فراموش نمى كند خداست، خدا هميشه در ذهنش هست.

اگر كسى دائم الحضور باشد، هميشه خدا در نظرش باشد، طبعاً هيچ وقت گناه نمى‏كند.

«شهیدمطهری،کتاب آزادی معنوی،ص٩٦»

مردم را با رفتار خود به سوی حق دعوت کنید نه با زبانهای خود

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

این سخن که به عبارتهای گوناگون از معصومین(ع) نقل شده، بیانگر اهمیت ارائه الگو و اسوه تربیت است.

 با توجه به وجود غریزه نیرومند تقلید در انسان، یکی از بهترین روشهای تربیتی این است که انسان در عمل مربی دیگران باشد.

 این نقش به ویژه در افرادی از قبیل مربی، معلم ، والدین و روحانی بسیار حساس تر می باشد و متعلم، معلم را موجود ایده آل خود می پندارد خودآگاه و ناخودآگاه از او تقلید می کند .

 حتی در امور جزئی از قبیل سخن گفتن ، لباس پوشیدن ، راه رفتن و …

 اینجاست که نقش مربی و معلم آشکار می شود و باید مواظب تمام حالات و اعمال و رفتار خود باشد ، حتی در امور ریز و به ظاهر غیر قابل توجه. بهترین و متعالی ترین الگوها ، مربیان بشریت یعنی پیامبران و ائمه(ع) می باشند که دیگر مربیان باید زندگی خود را بر سیره و روش آنان منطبق سازند.

 قرآن کریم می فرماید :? « لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه »? یعنی: « به درستی که رسول خدا الگوی نیکویی برای شماست ». 

بعد از پیامبر (ص) اهل بیت (ع) او الگو راهنما و سرمشق مردم می باشد . 

بعد از اهل بیت (ع ) علماء نقش الگویی دارند همچنین افرادی که عناوین خاصی دارند از قبیل رهبران ، شهدا، و…. 

البته باید توجه داشت که الگو دو جنبه دارد:مثبت و منفی

اگر مربی یا عالم صفت ناپسندی نیز داشته باشد برای دیگران الگو قرار می گیرد . 

و در آخر اینکه نقش الگو اینست که به متربی می فهماند وصول به رشد و کمال همچنان که برای او (الگو) میسر شد، برای من نیز ممکن است، و نیز از باب «ره چنان رو که رهروان رفتند» او را از تردید و سرگردانی در انتخاب مناسب ترین و نزدیکترین راه نجات می دهد…

خلاصه کلام : 

? مربی مومن و متدین در قلب متربی جا دارد و با رفتار خودش تربیت میکند ?

تنبیه نیز یکی از روشهای تربیتی است.

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

 اسلام تنبیه را رد نمی کند.

شخصی خدمت امیرالمؤمنین (ع) شکایت کرد که پسر ( شلوغ و بی تربیتی ) دارم . حضرت فرمود او را نزن ، با او قهر کن ولی قهر را طولانی نکن. .

? نکاتی که باید در #تنبیه مورد توجه قرار گیرد :

? تنبیه “آخرین” روش تربیتی  است.

? در جمع اعمال نشود .

? علت تنبیه قبلاً کشف شده و طرف را متوجه آن نموده باشیم .

? عمل بد متربی باید مورد تقبیح قرار گیرد نه شخصیت او .

? از زیاده روی خود داری شود .

? خوب است دیگری واسطه شود تا تنبیه انجام نشود .

? تنبیه بدنی ممنوع.

? تنبیه به صورت مضاعف نباشد ( یعنی متربی هم از برنامه های مورد علاقه ی خود محروم شود و هم ملامت و سرزنش شود و …)

زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها در روز یکشنبه

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

 

?اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مُمْتَحَنَةُ، اِمْتَحَنَکِ الَّذى خَلَقَکِ، فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ

?سلام بر تو اى آزمایش شده، آزمودت آن خدایى که تو را آفرید پس تو را در آنچه آزمود

?صابِرَةً، اَ نَا لَکِ مُصَدِّقٌ، صابِرٌ عَلى ما اَتى بِهِ اَبُوکِ وَوَصِیُّهُ صَلَواتُ اللهِ

?بردبار یافت و من مقام شامخت را تصدیق دارم و بر آنچه پدرت و همچنین وصى او که درود خدا بر ایشان باد

?عَلَیْهِما، وَاَنـَا اَسْئَلُکِ اِنْ کُنْتُ صَدَّقْتُکِ اِلاَّ اَلْحَقْتِنى بِتَصْدیقى لَهُما لِتُسَرَّ

?آورده اند صابرم و از تو مى خواهم که اگر تو را تصدیق کرده ام تصدیق مرا به آن دو نیز برسانى تا دلم را شاد

?نَفْسى، فَاشْهَدى اَنّى ظاهِرٌ بِوِلایَتِکِ، وَ وِلایَةِ آلِ بَیْتِکِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ.

?گردانى و گواه باش که من پشت گرم به ولایت تو و ولایت خاندانت صلوات الله علیهم اجمعین هستم.

مراقبه روزانه

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

?اصلاح ذات البین از مجوزات #دروغ  مصلحتی?

هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه ای داشته باشند 

و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها #دروغ گفتن جایز اس

یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنی ها 

و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد ، 

و همان‌گونه که برای رفع و درمان خصومت‌ها و اصلاح روابط میان مسلمانان #دروغ_گفتن جایز است .

برای رفع و پیشگیری از خصومت ها و دشمنی ها نیز گفتن #دروغ جایز است .

بنابراین هرگاه راستگویی باعث  وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و #دروغ_گویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن  راست ،  مذموم 

و این دروغ، ممدوح خواهد بود…

وسائل الشیعه شیخ حر عاملی  جلد 8 صفحه578

⛔️⛔️پس تا آخر امروز حواسمان باشد که ما میتوانیم با حد و مرز های قرار داده شده #دروغی را که به مصلحت است با این هدف که رابطه بین مومنان را بهبود ببخشیم ، بیان کنی

۸ دوربین نامحسوس شما را رصد می کنند

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

?اولین دوربین

آیه ی چهارده سوره ی علق : آیا نمی دانند که خدا آنها را نگاه می کند .

{عالم محضر خدا است در محضر خدا معصیت نکنید }

?دوربین دوم

دوربین دوم ، دو

ربین پیغمبر اکرم (ص) است .

آیه ی چهل و پنج سوره ی احزاب : ای پیغمبر ما تو را در امت گذاشته ایم ، هم شاهد هستی و هم آنها را می بینی { هرکاری بکنند آنها را می بینی}

لذا می گویند هفته ای دو بار نامه ی اعمال من و شما به دست رسول الله می رسد .

بنا بر روایتی صبح دو شنبه و عصر پنج شنبه .

?سومین دوربین

دوربین سوم امامان معصومین علیهم السلام هستند .

آیه ی صدو پنج سوره ی توبه .

که در هر سه دوربین یک و دو و سه را در این آیه جمع کرده است . پیغمبر به مردم بگو هر کاری می خواهید بکنید ،بکنید . اما اعمال شما را خدا می بیند ، پیغمبر می بیند و امامان نیز می بینند.

?چهارمین دوربین

دوربین چهارم شهدا هستند .

آیه ی صدو پنجاه و چهار سوره ی بقره است :

و لاتقولوا لِمن یُقتلُ فی سَبیلِ الهِ امواتا بَل احیاءٌ ولکِن لا تَشعُرون .

یک عزیزی می گفت که یک شب حاج ابراهیم همت را خواب دیدم . با موتور به دنبال من آمده بود، مانند همان زمان جنگ . گفت بیا برویم یک نفر در حال غرق شدن است می خواهم او را نجات دهم . سوار شدم دیدم در خیابان های تهران ، به صورتی حرکت می کند که تابلوی خیابان ها را ببینم . در یک خانه من را پیاده کرد از خواب بیدار شدم . این خواب تعبیر نمی خواست و واضح بود . بلند شدم و به همان آدرس رفتم چرا که پیام داشت . به همان آدرس، در همان خانه رسیدم در زدم . یک جوانی بیرون آمد . او به من نگاه کرد و من به او نگاه کردم چرا که یکدیگر را نمی شناختیم . به او گفتم شما با شهید همت کاری داشتید ؟ شروع به گریه کرد . گفت من می خواستم خودکشی کنم به بن بست رسیده بودم . عکس شهید همت را در خیابان دیدم . به عکس او گفتم اگر راست گفته اند که تو زنده هستی، صدای من را می شنوی و من را می بینی ، یک نفر را بفرست بیاید من را نجات دهد . در خواب می آید ، یک نفر استاد و کارشناس را بر می دارد و می گوید : برو این آدم در حال غرق شدن است .

از این مدل دوربین فقط دویست و سی هزار در کشور ایران نصب است!

?پنجمین نوع دوربین

دوربین پنجم ملائک مقرب خدا است .

آیه ی هیجده سوره ی قاف .

از شما حرکتی سر نمی زند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند .

یکی مأمور نوشتن خوبی ها و یکی مأمور نوشتن بدی ها است .

فقط یک تفاوتی با هم دارند . این یکی اگر نیت خوبی هم بکنیم یادداشت می کند . آن یکی نیت بدی کنیم یادداشت نمی کند .

بدی را انجام بدهیم هم یادداشت نمی کند .

در بعضی از روایات می گویند اگر تا هفت ساعت از گناه من بگذرد و توبه کنم اصلاً یادداشت نمی کند .

خیلی اوقات ما این هفت ساعت را فراموش می کنیم . رحمت خدا از غضب او بیشتر است

?دوربین ششم

دوربین ششم زمین است .

آیه ی چهار سوره ی زلزال .

روز قیامت همین زمینی که ما روی آن نشسته ایم می آید و خبرهای خود را می دهد .

خدایا من فیلم برداری کردم . این افراد در این مکان نماز خواندند .

در این مکان اشک ریختند . این آقا و این خانم در این مکان دست یک بینوا را گرفت .

این آقا وقتی در این مکان این کار را انجام می داد نیت قشنگی داشت .

خدای ناکرده زمین شهادت می دهد که این آقا ، این خانم و این فرد در این مکان گناه کرد .

خدایا من ثبت کردم و هیچ چیزی را هم فراموش نکردم . این دوربین ها فقط به اذن خدا حرف می زنند .

?دوربین هفتم

دوربین هفتم زمان است .

آیه اول سوره ی بروج .

روایات صریح از وجود امیرالمومنین علی (ع) داریم که شب جمعه اعمال شما را فیلم برداری می کنند .

شب و روز عرفه اعمال شما را فیلم برداری می کنند .

ایام هم موجود زنده هستند . لذا امیراا لمومنین وقتی بیدار می شوند می گویند :

سلام می کنم به تو ای روزی که نه قبلاً بوده ای و نه بعداً می آیی ، تو یک موجود مستقل هستی .

?هشتمین نوع دوربین

دوربین هشتم که از همه تکان دهنده تر است اعضاء و جوارح ما است .

آیه ی بیست و یک سوره ی فصلة. روز قیامت اینها می خواهند شهادت بدهند .

پوست دست من علیه من شهادت می دهد . این دست با همین پوست بر سر یک یتیم زد .

می گویند ما مأمور مخفی خدا بودیم . خدا امروز به من گفته که به حرف بیا .

اخه خدا بلد است که دست را به حرف بیاورد . خدا چاقوی دردست ابراهیم را به حرف آورد.

مبانی شجره طیبه صالحین از دیدگاه مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

گاهی از ما میپرسند صالحیت را از کجا آوردید؟

خیلی ساده باید گفت: صالحین خواسته ولایت از ما و همچنین توثیه ایشان برای فعالیت فرهنگی است:

۱ – ایمان کمتر در کلاس بدست می آید ، بیشتر در جلسات موعظه ، در برخورد خوب و بیشتر از همه در رفتار ما و در سوق دادن آنها به نماز ، عبادت ، ذکر ، تضرّع و توسّل بدست می آید.

۲ – جوانها ، از معارف بلندی که جزء بهترین آنها ( آثار شهید مطهری ) است ، حتماً استفاده کنید.

۳ – مجموعه فکری درست بکنید ، از آدمهای مطمئن ( یک مجموعه اندیشه ورز ).

۴ – بهره گیری از نیروهای عاطفی در کنار فعالیت عقلی.

۵ – جوان اول باید احساس مسئولیت کند ، مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد.

۶ – ای بسا با تشکیل کلاس ، معلومات فرد را از دین بالا می بریم ، در حالیکه ایمان او بیشتر نشده است ؛ باید معلومات دینی هم بالا برود.

۷ – باید آنچنان خود را بسازید که مثل شمعی پروانه ها را به دور خود جمع کنید.

۸ – می تواند محور باشد ، انسانهایی را به خود جلب کند ، بیست نفر را به دور خود جلب کند.

۹ – انسان برجسته در میدان رزم دارای بنیّه قویّ فرهنگی ، خودجوش در عرصه سیاست ، توانا در تبلیغ دین ، باید اینگونه افراد درست کنید.

تربیت فرزندان

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

جلوی بچه ها قرآن بخوانید!

جلوی بچه‌ها دعابخوانید!

مقابل چشم بچه ها از خدای متعال بخواهید!

دعا کردن و حرف زدنِ با خدا را عملاً یاد بدهید!

جلوی بچه ها دروغ نگویید!

غیبت نکنید!

اظهار ذلتّ در پیش غیر خدا نکنید!

طمع به مال را نشان ندهید!

اگر اینطور شد، فرزند ما هم اینطوری بار می آید..

شرح احادیث خارج فقه رهبر انقلاب/۱۹

چگونه از طریق فحشا یک حکومت را از بین بردند؟

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

اَندَلُس  یکی از ۱۷ بخش خودمختار کشور اسپانیا است.

مسلمانان به مدت ۷۸۱ سال (از سال ۷۱۱ تا ۱۴۹۲) بر اندلس و نقاط دیگر اسپانیا حکومت کردند.

مسلمانان، شبه جزیره «ایبریا» واقع در جنوب غربی اروپا را «اندلس » می نامیده اند.

مهم‌ترین دلیلی که سبب سقوط اندلس شد، تهاجم فرهنگی مسیحیان و تسلیم شدن مردم و مجریان حکومتی در برابر این تهاجم که منجر به فساد اخلاقی نیز شد، می‌باشد.

مسلمانان که تسلیم حملات فرهنگی مسیحیان شدند از بزرگ تا کوچک از امیر و سرباز غالباً به فساد #اخلاقی روی آوردند. شهید مطهری در کتاب خود به این مطلب اشاره می‌کند که حتی امیران نیز جذب فتانه و زنان فاحشه وارداتی از کشورهای مسیحی نشین شده بودند. 

شهید مطهری دراین‌باره چنین می‌گوید: 

«در کتابى خواندم که روزى یکى از حاکمان مسلمان در #قصر خودش کنار دریایى نشسته بود و داشت خیابان و بازار را تماشا مى‏‌کرد. یک دختر بسیار زیباى مسیحى -و شاید به قصد دلربایى از شخص حاکم- با طنّازى فوق‌‏العاده ازآنجا عبور کرد. او مقدارى تماشا کرد، آن‌چنان فریفته شد که بى‏‌اختیار خودش از قصر بیرون دوید، دیگر مجال به غلام‌ها و نوکرها نداد که بروید او را بیاورید، خودش پرید و شخصاً او را بغل زد و آورد داخل قصر. این واقعه گزارش شد به مرکزى که این توطئه را اجرا مى‏‌کرد. مى‏‌گویند وقتى به آنجا گزارش شد، آن‌ها از شادى به رقص آمدند، گفتند دیگر ما فاتحیم»

مجموعه آثار شهید مطهری

....کوریم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام شهریور, 1396

?آیت الله العظمی سید اسدالله نبوی دزفولی(ره)

روزی در جلسه درس اصول فقه، یکی از شاگردان

ایشان سؤالی می پرسد، ضمن این که از سؤال

خود عذر می خواهد.

.

?می پرسد که آیا حضرت اباالفضل،

این مطالب علم اصول فقه را می دانست یا نه؟

.

?مرحوم آیت الله نبوی به او پاسخ می دهد: ” بیچاره!

علم اصول فقه، عصای دست ماست که کوریم

و باید با همین احتیاط ها، با قدم های لرزان پیش برویم.

.

?حضرت اباالفضل که خود معدن بصیرت الهی بود و خود با حجت های معصوم الهی (امیر المؤمنین و حسنین علیهم السلام) ارتباط داشت، چه نیازی به این عصا داشت تا آن را به دست گیرد؟".