موضوع: "تحول"

لحظه ها ی از دست رفته

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 15ام مهر, 1396

?یک کوهنورد حرفه‌ای پاهایش را محکم برمی‌دارد تا حتی یک لغزش کوچک هم روی سنگ‌ها نداشته باشد. 

زیرا  در ابتدا که انرژی انسان زیاد است، توجه ندارد که یک لغزش کوچک روی یک سنگ ، چقدر از او انرژی می‌گیرد.

 اما گاهی اوقات پیش می‌آید که شخص می‌خواهد ، قله ی یک کوه مرتفع را فتح کند و پس از دو سه روز کوهپیمایی که ماهیچه‌هایش خسته شده‌اند، دویست متر مانده به قله کوه، واقعاً تمام انرژی خود را از دست می‌دهد و یک قدم هم نمی‌تواند بردارد.

 آنجاست که می‌فهمد همان مقدار انرژی که در اثر لغزش کوچک پا روی یک سنگ ریزه از دست رفته است، چقدر قیمت دارد!  

?ثانیه‌های عمر ما، ذره‌های عمر ما هستند که روز به روز و لحظه به لحظه، از دست ما می‌رود و ما قدم به قدم به مرگ نزدیک می‌شویم.

 اگر به ما بگویند سرطان داریم و ۶ ماه دیگر خواهیم مرد، آن زمان است که می‌فهمیم این ثانیه‌ها چقدر ارزش دارد؛ همان ثانیه‌هایی که به راحتی هدر می‌دادیم؛ آن وقت است که نمازهای قضایمان را درست می‌کنیم. کاش از همان اول این کار را می‌کردیم. 

?نماز شبی که مال دیشب بود، تمام شد؛ حواست باشد نماز شب بعدی را از دست ندهی! این نمازی را که باید با حضور قلب می‌خواندی، از دست رفت، حواست را جمع کن نماز بعدی را درست بخوانی؛ اما بدان که به اندازه همین نمازی که از دست دادی، عقب افتادی! یک لغزش کوچک پای اسب در میدان مسابقه ممکن است چند سانتیمتر اسب را عقب بیندازد و همین عقب افتادن، موجب شود که آن اسب‌سوار، قهرمانی را از دست بدهد.

اموری كه براي جلوگيري از مغرور شدن مفيد مي باشد

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 30ام شهریور, 1396

1ـ اينكه ما ريشه اين توفيق (عبادت الهي ) را از جانب پروردگار متعال بدانيم نه اينكه به خودمان نسبت دهيم. شاهد اين مطلب روايتي است از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم، از خداوند سبحان نقل كرده اند كه حضرت حق مي فرمايند : « بعضي از بندگان مؤمن من هستند كه در عبادت من تلاش و كوشش زياد مي كنند، در نيمه شبها از رختخواب گرم خود بيرون آمده به من سجده مي كنند و با اين كارها خود را به زحمت مي اندازند. من گاهي يك شب يا دو شب آنها را دچار خواب مي كنم تا بيدار نشوند. اين عنايت من درباره آنهاست كه مي خواهم آنها در عبادت من هميشه باقي بمانند . وقتي كه اين قبيل اشخاص صبح از خواب بيدار مي شوند، ناراحت هستند كه چرا ديشب به خواب مانده و اطاعت خدا را نكرده اند. اگر من فاصله ميان عبادت آنها نيفكنم، عجب و غرور به آنها مسلّط مي شود. عجب آنها را به سوي فتنه مي كشاند از خود راضي مي شوند و خيال مي كنند كه در نزد من تقرّب زيادي دارند .1 »

2 ـ توجه به اين مطلب داشته باشيم كه اگر امروز توفيق اين عبادت به ما داده شده است، نعمتي است كه در برابر آن پرسش و مسئوليتي داريم. و بايد وظيفه خود را به گونه اي كامل و درست بجا بياوريم تا شكر حقيقي ( لساني و عملي ) را انجام داده باشيم و نتوانيم اين نعمت را حفظ كنيم نه اينكه با غرور آن را از كف بدهيم .

3 ـ عبادت ما نه از نظر كيفيّت و نه كمّيت ، قابل مقايسه با عبادت اولياء خداوند مانند امير المؤمنين علي عليه السّلام ـ كه معيار و ملاك در سنجش اعمال هستندـ نمي باشد. و همين مقايسه، جز خجالت و اقرار به نقص اعمالمان، جاي عكس العمل را براي ما باقي نمي گذارد. توجه كنيم كه عبادات ما كجا و عبادت آن آقايي كه يك ضربت شمشيرش در جنگ و خندق، براي خداي متعال، برتر از عبادت جنّ و انس قلمداد شده است . 

4 ـ پر واضح است كه يكي از ريشه هاي اصلي گناهان ما جهل مي باشد. در غرور نيز اين عامل، بسيار مؤثر است. آدم مغرور يعني كسي كه گول خورده و دچار فريب شده است و در خيال خود مي پندارد كه اعمالش نيكوست در حاليكه اين جز توهم، چيز ديگري نيست و اين شخص فريب دنيا ، شيطان يا نفس و هواهاي آن را خورده است. امام صادق عليه السّلام فرمودند : ترس از خدا علمي كامل است و غرور به خدا جهلي كافي است .

5ـ دقّت داشته باشيد كه يكي از عوامل نابودي حسنات و عبادات ما، غرور مي باشد. زيرا در غرور، اخلاص امري فراموش شده است. اگر اين عمل ريشه در اخلاص مي داشت به چنين سرنوشت و اثري منجر نمي گشت كه توليد آن غرور و توهم براي صاحب آن باشد. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : « خود پسندي و غرور ، عبادت هفتاد ساله را نابود مي كند . »

غرور عبادت سوز

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 29ام شهریور, 1396

روزى حضرت عیسى (علیه السلام) از صحرایى می گذشت.

در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى می کرد.

حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.

در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت.

وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان‏ جا ایستاد و گفت خدایا، من از کردار زشت خویش شرمنده ‏ام.

اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟

خدایا، عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.

مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت خدایا، مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.

در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.

ارامش واقعی منبعش نمازه

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 28ام شهریور, 1396

​بسم الله الرحمن الرحیم

با وجود سخت ترین مشکلات ،فقط کافیه که بریم سر سجاده و دو رکعت نماز با توجه بخونیم

فقط کافیه اعتقاد داشته باشیم به اونچه که میگیم✅

از یکی از اساتید پرسیدیم که تقریبا چقدر طول میکشه که ما بتونیم یه نماز درست و حسابی بخونیم !؟

ایشون گفتند اگر بطور مداوم کار کنی حدودا ۷/۸سال طول میکشه

درسته که میشه راه ۷/۸ساله رو یه شبه طی کرد

اما نه برا ماها

چون تو این جامعه خیلی سخته اینکار رو کردن ،یکجورایی غیر ممکن است

اما داریم در طول تاریخ که پسر ۱۳/۱۴ساله به اون اوج لذت نماز رسیده

بحث شهدا جدا است ✅

اثر خاک جبهه این بود که راه ۷/۸ساله رو یه شبه طی میکرد ✅

پس ناامید نباشین که چرا من به اون لذته نمیرسم

یه حدیث پر محتوایی داریم از امام صادق(ع)

هنگامی که به نماز ایستادی ،بدان که در پیشگاه خداوندی 

و اگر تو اورا نمیبینی ،بدان که او تو را میبیند

این حدیث چی میگه ؟

میگه فک نکن نماز یه رابطه یکطرفه هست 

نماز یک رابطه دوطرفه هست ✅

پس مواظب باش که ادب رو رعایت  کنی

در فقه رضا از اداب نماز امده

هرگاه خواستی به نماز بایستی ،شتابان و خوابالوده و بازی کنان به سمت نماز نرو

بلکه با ارامش و وقار و درنگ به سوی نماز برو

⛔️و در مقابل هرچه تو نماز شتابان و عجله کنان باشی 

تو زندگی هم پر از اضطراب و استرسی

☝️در ادامه حدیث میگه 

و سنگینی ات رو گاه بر این پا و گاه بر اون پا نیانداز 

✅همچون کسی که اخرین نمازش را میخواند نماز بخوان

هر وقت تو نماز کسل و خوابالوده بودین 

به خودتون تلقین کنید که این اخرین نماز عمرتون هست ✅

این یه رمز بزرگی هستا☺️

شما فرض کنید تو یه اتاقی نماز میخونین که یه دوربین شمارو زیر نظر داره

چقدر با درنگ و ارامش نماز میخونی✅ 

تا زمانی که دوربین نباشه

یکی از دوستان برامون تعریف میکرد که یه شب تو مسجد تنهایی داشتیم نماز میخوندیم

خیلی بی حال و خوابالوده بودیم

که یهو از در مسجد صدایی اومد

ما هم از بعد صدا دیگه نماز رو با اب و تاب میخوندیم

خلاصه یه نماز ابدار و تمیز خوندیم

بعد نماز که نگاه کردیم عقب

دیدیم ای دل غافل یه سگ اومده تو مسجد 

و ما به خاطر یه سگ اینهمه ریا کردیم

خاطره چادری شدنِ

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام شهریور, 1396

سلام علیکم لیلا هستم هیجده ساله از تهران میخام از #زهرایی شدنم بگم اگر بد شد معذرت میخام

من ازاول دختر #مذهبی بودم تااینک اومدم راهنمایی و تحت تأثیر دوستانم قرار گرفتم و مسیرم تغیر کرد تا سال 95 که بخاطر #کربلا رفتن چادری شدم اما فقط بخاطر #کربلا رفتن شیش ماه شد چادری بودم و امیدوار اربعین #کربلام ده روز #عاشورا روزه گرفتم برم هروز تا اربعین گریه کردم خانوادم رفتن من پاسپورتم درست نشد? همه از گریهام خسته شدن روزی نبود یکساعت گریه نباشه اما قسمت نشد که نشد من از همه دلسرد شدم شهدا.خدا.امام کلا قهر کردم

به زور تاعید #چادر سر کردم بعد عید با خدا سر یه جریانی معامله کردم گفتم یا این اتفاق نیفته یا چادرو نماز میزارم کنار اصلا میرم بی دین میشم اگ وجود داری ثابت کن که هستی? 

اون اتفاق بد افتاد  من یک هفته بی #خدا شدم تو یک هفته #چادر رفت کنار نماز خدا همه رو گذاشتم کنار ولی آرامش نداشتم پشتم انگار خالی بود خسته شده بودم گفتم اگه خدا بخواد یه نشونه میزاره تا برگردم دنبال بهونه بودم برا آشتی اما #غرورم نمیزاشت? 

تو اینستا بودم یهو فیلم دوست #شهیدم اومد تازه به خودم اومدم گفتم تو شهید جهاد که دوستترو قبول داری  خداشو قبول نداری خجالت نمیکشی ابروی دوست شهیدتو میبری انقد بی لیاقتی اون شب خیلی گریه کردم تصمیم گرفتم نمازمو شروع کنم اما چادر نمیتونستم

مسخرم میکردن فامیلام میگفتن یروز با چادری یروز بی چادر فازت چیه!!!! اونا که نمیدونستن قضیه چیه همون شب تو تلگرام دنبال کانال داعش بودم یهو رفتم کانال که درمورد ظهور بود  یه فایل بود ادمینش گفته بود حتما گوش کنن ممبرهاش منم ناخاسته زدم باز شد گوشش ک دادم دنیا سرم اوار شد از ساعت 12 شب تا 6 صبح گریه کردم بین اون ساعت گفتم باید پاک شم یه چله ی…(خاص)یادم داده بودن ولی گفته بودن بهم شیطان اذیتت میکنه دو راه بیشتر نداری یا وسط چله دیونه میشی یااخرش پاک میشی منم مسمم شدم ک انجام بدم شروع که کردم به 100تا استغفار نرسیده بودم ترسیدم ‌تا گفتم #بسم_الله_نور ب خودم اومدم دیدم دارم از حال میرم  چله رو کنار گذاشتم اما بخاطر چیزی که وسط چله دیدم برگشتم به مسیری که راه درسته 

روزه بودم جمعه بود اذان ظهر بود خواب دیدم دوتا #شهید وسط خیابون بدون سر دارن جوون میدن مردمم وایسادن گریه میکنن یهو اون  دوتا #شهید (بخاطر لباس نظامی میگم شهید) بلند شدن شروع به حرکت کردن مردمم دنبالشون  یجا رسیدن وایسادن همه اصرار میکردن اسمشونو اون دو #شهید بنویسن یهو دیدم یکی از #شهدا بلند اسم منو گفت اون یکیم اسممو نوشت تو دفتری ک دستش بود (اونا سر به بدن نداشتن ) اما نمیدونم اسمم کجا ثبت شد 

از اون روز منم شدم دختر #زهرایی من میرم بیرون #عاشقانه چادر سر میکنم بخاطر کربلا رفتن نیس بدون منت فقط بخاطر #خداس بخاطر خونه #شهدا کربلا به رفتن نیس به شدنه اگه به رفتن شمر هم #کربلایی هست.

به خواهرای عزیزم یه نصیحت میکنم با چادر آرایش نکنید به خاطر شیک به نظر اومدن بخاطر شیک بودن لباس های تنگ زیرش نپوشید ،درست نیس حجابتون #زهرایی باشه فرق بین پوشیدگی پوسیدگی فقط سه تا نقطس