موضوع: "اجتماعی"

حمايت از مظلوم و مبارزه با ظالم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 4ام شهریور, 1396

اين مسأله که حکومت اسلامى بايد مدافع مظلومان و يار و ياور آنها باشد و در برابر هجوم ستمگران از آنان حمايت و دفاع کند، در عبارات متعددى از نهج البلاغه منعکس است که يک نمونه روشن آن خطبه شقشقيه بود که در پايان آن، امام (عليه السلام) با صراحت مى فرمايد: «من طالب خلافت و حکومت بر شما نبودم; آنچه مرا وادار به پذيرش مى کند، پيمانى است که خداوند از علماى هر امّتى گرفته که در برابر شکمبارگى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سکوت نکنند و به يارى گروه نخست قيام کنند و با گروه دوم به مبارزه بپردازند; «وَ ما أَخَذَ اللهُ عَلَى الْعُلَماءِ أَنْ لايُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم».

در آخرين وصاياى امام (عليه السلام) در بستر شهادت نيز به فرزندانش تأکيد مى کند که همواره، دشمن ظالمان و ياور مظلومان باشند، (کُونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوناً).

سراسر زندگى امام (عليه السلام) و حوادث جالبى که در حيات آن حضرت واقع شد، نشان مى دهد که در عمل نيز هميشه به اين اصل اساسى وفادار بود ولحظه اى در انجام دادن آن کوتاهى نفرمود.

در خطبه ديگرى از نهج البلاغه همين معنا با تعبير داغ و پرجوش ديگرى آمده است مى فرمايد: «وَ أيَمُ اللهِ! لاَُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظالِمِه وَلاََقُودَنَّ الظّالِمَ بِخِزامَتِه حَتّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ کانَ کارِهاً; به خدا سوگند! داد مظلوم را از ظالم مى گيرم و افسار ظالم را مى کشم تا وى را به آبشخور حق وارد سازم، هر چند کراهت داشته باشد».

اساساً، اين يک اصل مهم اسلامى است که در قرآن مجيد بر آن تأکيد شده است و با صراحت، به مؤمنان دستور مى دهد که براى نجات مظلومان به پا خيزند و حتى اگر لازم باشد، دست به اسلحه ببرند و با ظالمان پيکار کنند.

و مى فرمايد: (وَ مالَکُمْ لاتُقِاتِلُونَ فى سَبيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِالْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَريَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَليّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصيراً); چرا در راه خدا و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعيف شده اند پيکار نمى کنيد؟! همان افراد (ستمديده اى) که مى گويند: پروردگارا! ما را از اين شهر (مکّه) ـ که اهلش ستمگرند ـ بيرون ببر! و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود يار و ياورى براى ما تعيين فرما»!)

☀️اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام ☀️

اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطّاغوت وَ النَّعثَل وَ عَذّبهُم عَذاباً شَدیداً

بوسیدن زن نامحرم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 3ام شهریور, 1396

روزي خالد زني را #بوسيده بود.

زن به خدمت پيغمبر(ص) آمد شكايت كرد. حضرت خالد را طلبيد. خالد عرض كرد يا رسول الله شما همه جا حكم به #قصاص مي‌فرماييد…

بحارالانوار، ج16، ص295،

✅فارغ از بررسی #سند و #اعتبار این روایت؛ چند نکته ی لازم را یادآوری میکنیم: 

خالد زنی را بوسید و طلب قصاص کرد چون #دین را نمی شناخت، از پیامبر خواست که #حکم قصاص را بر او جاری کند!! 

یعنی در مقابل، آن زن #مجددا در جواب برای قصاص باید خالد را ببوسد! 

✅این ماجرا خنده دار، ریشه در #دین_نشناسی دارد چون لمس نامحرم مسلما حرام است. 

حکایتی که امروز در فضای مجازی و دانشگاه بیداد میکند نیز همین است. 

فردی که حتی #دو_واحد درس معارف را به سختی پاس کرده است، در حوزه دین نظریه میدهد!! 

سوال داشتن یا انتقادکردن اشکالی ندارد، اما قضاوت کردن و نظر دادن نسبت به #دین با کمترین سطح سواد و علم از معجزات عصر ماست و جالب تر اینکه از #استاد_الکترونیک تا بقال سرکوچه خود را متخصص میدانند بطوری که انگار شبها احکام جدید اسلام به آنها وحی میشود.

 حصول عدالت اجتماعی در گرو تحقق عدالتِ اَنفُسی و آفاقی

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 3ام شهریور, 1396

? آنچه مصلحان و حقوق‌دانان با اخلاص گفته‌اند، همه سخن از #عدالت_اجتماعی است، یعنی: اجرای عدالت در میان اجتماعات بشر، و در حقوق اجتماعی، لیکن #عدالت، واقعیت عظیم دیگری است، که همواره مورد غفلت بوده است، مگر در تعالیم پیامبران.

?عدالت، پیش از اینکه در مرحلهٔ اجتماع مطرح باشد، باید در مرحلهٔ نفوس بشری مطرح باشد: هر نفسی و جانی باید عادل باشد، و عدالت را در ذات خود پدید آورده باشد. و ما این مرحله را، #عدالت_انفسی می‌نامیم.

?عدالتِ انفسی، هنگامی به تمام معنی تحقق خواهد یافت، که انسان عدالت را در همهٔ جهان، و برای همهٔ چیزها، حتی جانوران و گیاهان و دیگر مظاهر طبیعت بخواهد، و در همهٔ آن‌ها مُجریٰ دارد. و ما این مرحله را #عدالت_آفاقی می‌نامیم.

? پس باید همواره، برای تحقق عدالت آفاقی و انفسی کوشید. [زیرا هنگامی که این دو مهم تحقق پذیرفت]

تحقق عدالت اجتماعی امری است حاصل شده و پیش‌پا افتاده.

? منتظران مهدی(عج)، اکنون -و در طول تاریخ #انتظار - در طلب چنان آرمانی‌اند که یاد شد، یعنی تحقق عدالت جامع…

? #محمد_رضا_حکیمی، خورشید مغرب، ص۲۶۰و۲۶۱

پيامدهاي منفي دوستي هاي قبل از ازدواج

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 2ام شهریور, 1396

1. ترس از افشاي ارتباط هاي گذشته

جواني كه انتظار دارد كه زندگي او سرشار ازعشقو محبت و آرامش باشد اگر در گذشته دوستي هايي داشته، هميشه نگران است كه مبادا روابط گذشته او آثار بدي در زندگي اش گذارد و هر آن احتمالافشاي آن سبب بروز مشكلاتي گردد، به ويژه در بافت اجتماعي جامعه اسلامي ما.

2. بدگماني نسبت به همديگر

پسري كه قبل از ازدواج با افراد زياديارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دختري نظر مي كند، مي پندارد او نيز با پسرهاي متعددي ارتباط داشته پاك و عفيف نيست.

حال اگر جواني با تجربه هاي قبل از ازدواج بخواهد كانون عشقي بر پا كند، خانواده اي تشكيل دهد، اولين مشكل او بدگماني به همسر اوست كه نكند او هم به سان ديگر دختران از دوستان پسري برخوردار باشد. و طبعا اضطراب و ناآرامي بر زندگي او حاكم خواهد شد.

«ويل دورانت» در اين زمينه مي گويد: «مرد، نگران و مضطرب است كه مباداكسي پيش از او زنش را تصرف كرده باشد، ولي اين نگراني و اضطراب در زن كمتر است».[15]

3. تنوع طلبي

مرد با زنيكه قبل از ازدواج با افراد متعددي ارتباط دوستي دانسته خواه ناخواه تنوع طلب مي شود و اين امر بعد از تشكيل خانواده و زندگي مشترك همچنان ادامه مي يابد، و اين امر عامل كم شدن محبت به كانون گرم خانواده مي شود.

«ويل دورانت» مي نويسد: «فساد پس از ازدواج، بيش تر محصول عادات پيش از ازدواج است … (كه) در زير عوامل سطحي طلاق، نفرت از بچه داري و ميل به تنوع طلبي نهان است. ميل به تنوع گرچه از همان آغاز در بشر بوده است ولي امروزه به سبب اصالت فرد در زندگي و تعدد محركات جنسي در شهرها و تجاري شدن لذت جنسي، ده برار گشته است». [16]

4. دشمني و نفرت

فلسفه منع كاميابي جنسي از غير همسر مشروع و منع ارتباط با نامحرمان از نظر خانوادگي اين است كه همسر قانوني شخص از لحاظ رواني عامل خوش بخت كردن او به شمار برود، در حالي كه در سيستم آزاد كاميابي و ارتباط دوستانه، همسر قانوني از لحاظ رواني، يك رميت و فراهم و زندانبان و نگهبان به شمار مي رود و در نتيجه كانون خانوادگي بر اساس و دشمني و نفرت پايه گذاري مي شود.[17]

5. جرّ و بحث دائمي

بدگماني از يك طرف و تنوع طلبي از طرف ديگر باعث مي شود هميشه جر و بحثي بين زوجين در گيرد و هر چند وقت يكبار به اين مسأله اشاره شود كه بلي اگر تو سالم بودي با من دوست نمي شدي.

جمعي از جوانان در مصاحبه درباره روابط دختر و پسر عليرغم اصرار بر رفع محدوديت هاي موجود در جامعه و خانواده در لا به لاي سخن خود به برخي از مفاسد اشاره نموده اند.

پسري مي گويد: «به نر من اگر پس ازايجاد ارتباط، ازدواجي صورت گيرد مشكل آفرين مي شود، چون پسرهايي كه (با دختري) دوست مي شوند، تا مشكلي در زندگي مشترك پيش مي آيد مي گويند: آره تو همان كسي بودي كه با من دوست شدي … 

دوستی های قبل از ازدواج؛ آری یا خیر؟ 

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 2ام شهریور, 1396

عشق اصيل و حقيقي و به قول قرآن «مودت» و «رحمت» لازمه آغاز و استمرار زندگي خانوادگي و مايه نشاط جسمي و عاطفي و روحي است. اگر زن و مرد، پروانه هاي شمع عشق باشند، زيباترين زندگي را به تصوير مي كشند اما برخي عشق در زندگي را با دوستي ها خياباني … اشتباه گرفته اند، عشق مافوق نيازهاي جسمي و مادي است زيرا نياز مادي و شهواني، چيزي جز يك نياز موقت بدني نيست كه به مجرد تخيله انرژي فشرده جنسي به پايان مي رسد. اما شور عشق هميشه باقي است.[1]

به اعتراف دانشمندان اروپايي در جوامع آزاد كه جاذبه هاي ظاهري و شوق جنسي حاكم است، عشق اولين قرباني است. دراين صورت، عشق هاي برخاسته از نهاد و درون به افسانه تبديل شده جز مدعيان دروغين كسي يافت نمي شود زيرا پسري كه هر روز با دختري مي گردد و هر دم كه نگاه مي كند عده اي را در حال جلوه گري مي بيند ديگر تنوع طلبي در او حاكم نشده و از عشق به دور است. جواني كهدنبال چشم چراني است و در كوي و خيابان و بيابان … دل به عشق بازي اين و آن سپرده است، آيا چيزي جز شهوت و هوس مي داند؟[2]

استاد مطهري مي گويد: «در مورد غريز جنسي و برخي غرايز ديگر، برداشتن قيود در عشق به مفهوم واقعي را مي ميراند و طبيعت را هرزه و بي بند و بار مي كند، در اين مورد هر چه عرضه بيش تر گردد هوس و ميل به تنوع افزايش مي يابد».[3]

«موريس مترلينگ» مي گويد: «عشق در تمامي موجودات وجود دارد، ولي درك آن ابع شرايطي است كه تا آن شرايط جور نشود امكان آن وجود ندارد … بعضي آن را منحرف مي كنند و ندانسه به صورت تمتع از لزت، مصرف مي نمايند و هيچ از حقيقت آن برخودار نمي شوند».[4]

آري! هر كه خود را رايگان و ارزان به اين و آن بفروشد، معلوم مي شود از بازار قيمت انسان بي خبر است. هر كسي هم كه زود عاشق شود و مرتب معشوق عوض كند، معلوم است كه عشق را به بازي گرفته يا خودش بازيچه هوس شده است. بازي گري و بازيچه بودن، هر دو ايه شرمساري است. بايد درباره مرز ميان عشق و هوس بيش تر انديشيد.[5]

عشقي كه نه عشق جاوداني است ×××× بازيچه شهوت جواني است

عشق آينه بلند نور است ×××× شهوت ز حساب عشق دور است

«كارن هرناي» مي گويد: «فرق بين عشق و نياز به جلب محبت آن است كه درعشق احساس دوستي و محبت بر همه چيز مقدم است. در حالي كه در نياز عصبي به جلب محبت، همواره نياز به رفع تشويش دروني مقدماست. بسياري از اين نوع روابط بين انسان ها گرچه اساسش سودجويانه است. مع ذالك ماسك عشق و دل بستگي به چهره مي زنند … به همين جهت يكي از مشخصات عشق حقيقي، پايدار بودن احساس محبت مي باشد».[6]

بنابراين عشق جنسي و دوستي هاي خياباني كه با تشرح غدد جنسي آغاز و با ارضاي زودگذر جسماني پايان مي يابد، نابودكننده عشق حقيقي و واقعي است. و عشق اصلي را به افسانه تبديل مي كند.

جواني كه با نامه و يا sms هاي «فدايت شوم» و «برايت مي  ميرم» و «اگر تو نباشي من هيچم» و «دوستت دارم» خود را مي بازد و همچون پر اهي به اين سو و آن در حركت است، هميشه در حال هيجانات روحي و التهاب جنسي به سر مي برد خصوصا براي جواناني كه زمينه ارضاء غرائض جنسي فراهم نيست، اين گونه افراد به شدت دچار كم خوابي، بي اشتهايي و عصبانيت هستند و به دنبال آن به شدت دچار بيماري هاي جسماني مي شوند.

روانشناسان بر اين عقيده اند كه امراضي از قبيل زخم معده، كمبود ويتامين ها، رماتيسم، و بيماري هاي رواني و اعصاب و … از هيجان و التهاب سرچشمه مي گيرد،[7]

«ويل كارنگي» به نقل از دكتري مي گويد: «آنچه مي خوريد، باعث زخم معده نمي شود، بلكه آن چه كه شما را مي خورد (هيجان) موجب پيدايش اين زخم مي شود».[8]

استاد مطهري مي گويد: «(اين نوع روابط) هيجان ها و التهاب هاي جنسي را فزوني مي بخشد … با توجه به اين كه روح بشر فوق العاده تحريك پذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيي روح بشر محدود به حد خاصي است و از آن پس آرام مي گيرد. هيچ فردي از تصاحب زيبارويان و هيچ زني از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلي از هوس (و رفاقت هاي هوس آلود» سير نمي شود. تقاضاي نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدني است و هميشه مقرون به نوعي احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحي و بيماري هاي رواني مي گردد كه امروزه در دنياي غرب بسيار به چشم مي خورد.»[9]

هرگونه ارتباط و دوستي دختر و پسر تا زمانيكه نامحرم هستند از ديدگاه شرع ممنوع است. از مراجع عظام پرسيده شده است كه «نامه نگاري با نامحرم و طرح مسائل عشقي يا شهواني در نامه و … چه حكمي دارد؟

فرموده اند: جايز نيست و از هر كاري كه موجب مفسده است اجتناب شود.[10]

اين گونه روابط خلاف تقواس و ايمان و معنويت را نابود مي كند. علي(ع) فرمود: «لا يجتمع الشهوة و الحكمة؛ شهوت و حكمت در يك قلب جمع نمي شود.»[11] و در جايي ديگر فرمود: «لاتفسد التقوي الا غلبة الشهوات؛ هيچ چيز به اندازه چيرگي شهوت، تقوا ا از بين نمي برد».[12] و در جاي ديگر تصريح كرد كه «قرين الشهوة مريض النفس معلول العقل؛ كسي كه با شهوت همراه شود جان و عقلش بيمار مي شود».[13]

استاد مطهري مي نويسد: «جواني كه از ديدن رويي زيبا و مويي مجعد به خود مي لرزد و از لمس دستي ظريف به خود مي پيچد، بايد بداند جز جريان مادي حواني در كار نيست. اين گونه عشق ها به سرعت مي آيد و به سرعت مي رود، قابل اعتماد و توصيه نيست، خطرناك و فضيلت كُش است تنها با كمك عفاف و تقوا و تسليم نشدن در برابر آن است كه آدمي سود مي برد … ».