« کشتند، به دریا ریختند، مدال دادند! | فرصت دعا و نماز شب » |
ادعای شیعه گری، کافی نیست...
نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 13ام تیر, 1395
بسیاری از افراد اینگونه تصور می کنند، که چون داشتن محبت اهل بیت دارای فضائل و اهمیت بیشماری است، داشتن این محبت به تنهایی، می تواند خود عاملی برای بخشیده شدن گناهان و حضور بی دردسر در بهشت برین باشد.
در این مقاله سعی داریم به درستی یا عدم صحت این طرز فکر بپردازیم؛ که در ابتدا لازم ست گریزی به ضرورت وجود این محبت بزنیم:
ضرورت دوستی اهل بیت:
همانطور که مورد محبت واقع شدن از سوی دیگران یک نیاز طبیعی است، مهروزی نیز یک نیاز طبیعی و فطری بشر است. اما چه زیباست که انسان در بذل محبت کسانی را برگزیند که در نیکی و فضل در کمالند.
در قرآن کریم نیز به چنین محبتی سفارش و توصیه شده است:
« قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[شوری/23] بگو: من بر انجام امر رسالت، از شما مزدی نمی خواهم مگر دوستی و محبت درباره نزدیکانم.»
و اما در اهمیت وجود آن، امام علی علیه السلام می فرمایند:
«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسال عن اربع … و عن حبنا اهل البیت[1]
در روز قیامت هیچ بنده ای قدم برنمی دارد مگر اینکه از چهار چیز سؤال می شود … [که چهارمین سؤال ]از دوستی ما اهل بیت خواهد بود.»
و یا در روایتی دیگر می خوانیم:
«اگر بنده ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت.»[2]
تا اینجا مسلم و قطعی شد که محبت اهل بیت امری لازم و ضروری ست و شکی نیست که اگر کسی دارای محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام باشد، یقینا اهل نجات است ولی نکته قابل توجه در فهم و برداشت اشتباهی است که از معنای محبت شده است.
معنای محبت:
در کتاب مجمع البحرین در لغت ولایت مىگوید: «ولایت دوستى اهلبیت (علیهم السلام) و پیروى کردن ایشان در اوامر و اقتداء نمودن بایشان در اعمال و اخلاق است» [3]
در معنای عرفی نیز اگر شخصی به معشوقه ی خود تنها ابراز محبت کند و به خواسته ها و علاقه های معشوقه بی اعتنا باشد، او را شخصی سفیه خطاب می کنند. چرا که معنای محبت زمانی تحقق می یابد که به همراه ان اطاعت و پیروی نیز آمده باشد.
ادعاى شیعه گری کافی نیست…
جابر از امام محمد باقر علیه السلام این چنین نقل میکند:
«آیا کفایت مىکند کسى که خود را به تشیع نسبت مىدهد به اینکه بگوید دوست اهل بیت هستم، به خدا قسم شیعۀ ما نیست مگر کسى که از خدا بترسد و امرش را اطاعت نماید. [4].
در روایتی دیگر از ایشان می خوانیم:
در صورتى که شیعیان ما عملى نداشته باشند با ما برات و حکمى به آزادى آنها نیست و اینکه بگوید شیعه هستم حجتى بر خدا نمىشود اگر بخواهد او را عذاب فرماید زیرا که خدا وعده نداده است که مدعى تشیع را بیامرزد هرکس خداى را اطاعتکننده باشد پس ولى ما است یعنى داراى ولایت ما است و هرکس معصیتکننده باشد پس او دشمن ما است و ولایت ما به کسى نمىرسد مگر به ورع و عمل.[5]
با کسی خویشاوندی و تعارفی وجود ندارد
در قران کریم راجع به این موضوع می خوانیم:
«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهینٌ [نساء / 14]و هر كه از خدا و رسولش فرمان نبرد و از احكام او تجاوز كند، او را داخل در آتش كند و همواره در آنجا خواهد بود و براى اوست عذابى خواركننده.»
در آیات شریفه دیگر نیز به همراهی عمل با محبت اشاره شده است:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ[ال عمران/31] ای پیامبر بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشاید»
چنانچه در آیات شریفه بالا ملاحظه می شود، این است که محبت باید به دنباله اش اطاعت و فرمانبری باشد و محبت خالی از اطاعت و فرمانبری جایگاهی جزء خلود در آتش ندارد.
از جمله مصادیق عدم اطاعت:
معمولا افراد نکاتی را که در آخرین لحظات عمر خود بیان میکنند، مطالبی است که از حیث اهمیت در درجه ی بالایی قرار دارد، حال اگر شخصی معصوم باشد که مسلما از آن نکته مطلبی با اهمیت والاتر وجود نخواهد داشت:
امام صادق (علیه السلام) در هنگام شهادت، بی بی حمیده همسر گرامیشان را طلبیده و به او دستور دادند تا گروهی از همسایگان و دوستان و پیروان آن حضرت را در نزد او حاضر کنند.
سپس به انها فرمودند: « لا تَنالُ شفاعَتُنا لِمَن اِستَخَفَّ بِالصَّلاة همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.»[6]
بنابراین کسی که خود را محب و شیعه ی اهل بیت میداند ولی از خواندن نماز سرباز می زند، نمی تواند امیدوار به شفاعت اهل بیت علیهم السلام باشد.
همچنین اینکه اولین علت جهنمی شدن، از سوی دوزخیان در پاسخ به بهشتیان، ترک نماز است.
«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ [مدثر/۴۳] (جهنمیان) گويند از نمازگزاران نبوديم»
نتیجه آنکه: با تفکرات واهی و شیطانی به خود وعده ندهیم وخود را گول نزنیم و اینگونه انتظار نداشته باشیم که بدون عمل بتوان به رضای الهی دست یافت.
بقول معروف بهشت را به بهاء میدهند نه به بهانه.
[1]. امالی مفید، ص 353.
[2]. مستدرک، ج ۱، ص 168
[3]. مجمع البحرین ذیل واژه لغت ولایت
[4]. کتاب کافى ج ٢ ص ۶٠
[5]. بحار الانوار، ج 15 کتاب الاخلاق ص 148
[6]. بحارالانوار2/47
فرم در حال بارگذاری ...