« اگر اسلام می خواهیم باید این جمهوری را حفظ کنیم | پذیرش حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام » |
انتخابات آیا حق ماست یا تکلیفی بر عهده ما؟
نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام اسفند, 1394
در هر نظامی میزان اراده و نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش و اختیار انتخاب حکمرانان متفاوت است. این تفاوت که غالباً از نوع جهانبینی مادی یا الهیِ حاکمیتها و طرز نگرش آنها نسبت به انسان و طبیعت نشأت میگیرد، موجب بروز اختلاف دیدگاه در مورد حق یا تکلیف بودنِ حضور در انتخابات میشود. طبعاً نظام جمهوری اسلامی ایران _ که بر مبنای حاکمیت خدا و دین شکل گرفت _ نیز چارچوبهای نظری و عملیِ خاص خود را که منطبق با ارزشها و هنجارهای مورد پذیرش اجتماع است، دارد. از اینرو لازم است که حق یا تکلیف بودن انتخابات را در حوزه نظام اسلامی بررسی کنیم.
در اندیشه فقهای شیعه میان حقوق و تکالیف اجتماعی همواره تلازم وجود دارد. هر گاه حقّ را در مقابل تکلیف لحاظ کنیم نوعی تلازم به ذهن متبادر میشود که در اثر آن در مقابل هر حقی، تکلیفی وجود دارد. حق و تكلیف، ناظر به یكدیگر و دو روی یک سکّه هستند. در اسلام و قرآن، هر جا حقی ثابت شده تكلیف و مسئولیتی نیز در كنار آن اثبات شده است و یا هر جا تكلیف و مسئولیتی را به عنوان وظیفه بیان كرده حقی را در ضمن آن دیده است.
بنابراین، نه میشود گفت: “شرکت در انتخابات صرفا حقّ است” چراکه لاجرم باید بپذیریم که مردم حقّ اسقاط این حق را نیز دارند و لذا میتوانند در انتخابات شرکت نکنند؛ زیرا قابلیت اسقاط را نمیتوان از ماهیت حق جدا ساخت؛ و نه میتوان گفت: “حضور در انتخابات فقط تکلیف است” چراکه در اینصورت حق تعیین سرنوشت را برای مردم نادیده گرفتهایم.
پس انتخابات و رأیدهی هم حق است و هم تکلیف. حق است از آنرو که تعیین سرنوشت مردم بر عهدهی خود مردم قرار داده شد. و تکلیف است از آنرو که مردم با پذیرفتن اسلام به عنوان دین و مکتب، مکلف هستند که در تشکیل و استمرار نظام مطلوب اسلامی و رفع مشکلات آن، شرکت و تلاش کنند.
اسلام، روابط بین حاکمان و حکومت و مردم را بر اساس حقوق متقابل آنها پایهریزی کرده و هر یک را در برابر دیگری مسئول قرار داده است. بنابراین همانگونه که افراد در جامعه از حقوقی برخوردارند، وظایفی را نیز در برابر حکومت بر عهده دارند. به نظر مىرسد منشأ این اختلاف که انتخابات در قالب مشارکت و فعالیت سیاسى مردم، حق آنهاست یا تکلیف دینى آنان، به یک بحث مبنایى بر مىگردد و آن «پیوستگى یا گسستگى دین و سیاست» است. اگر دین و سیاست پیوسته باشند [به عبارت دقیقتر، سیاست، جزئى از دین باشد] فعالیتهاى سیاسى انسان تحت حاکمیت دین بوده و محکوم به یکى از احکام پنجگانهی وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه است.
رفتار و مشارکت سیاسى مىتواند در اوضاع گوناگونى محکوم به یکى از احکام پنجگانه باشد. ممکن است در زمان حاکمیت حاکمى جائر، شرکت در انتخابات که تأیید ضمنى و تقویت او را به دنبال دارد، حرام شمرده شود. و ممکن است در اوضاع عادى، مستحب یا مباح باشد. اما در آنجا که بقاى حکومت اسلامى به مشارکت سیاسى مردم در عرصههای مختلف بستگى دارد، حضور در انتخابات واجب میشود؛ چنان که حضرت امام خمینى(رحمهالله) در دههی پس از استقرار نظام جمهورى اسلامى، حضور مردم در صحنههاى سیاسى اجتماعى هم چون انتخابات را واجب مىشمردند.[۱]
بنابراین: بر اساس نگاه صحیح در باب نظریهی سیاسی اسلام و بر مبنای سیرهی سیاسی رسول مکرّم اسلام و اهل بیت(علیهمالسلام)، حضور در هر عرصهای که موجودیّت و یا تقویت نظام اسلامی وابسته به آن است حکم الهی و تکلیفی بر گردن مردم است. و لذا امروز که تحکیم پایههای نظام اسلامی به میزان حضور و مشارکت مردم وابسته است باید گفت که شرکت در انتخابات وظیفهای دینی است و کسی حقّ ندارد از زیر بار این مسؤولیت الهی شانه خالی نموده و چنین بپندارد که میتواند از حقّ خویش گذشت کند.
شرکت در انتخابات یکی از پررنگترین مصادیق تعاون مردم در امر نیک است که در آیهی «تَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَ التَقوَی [مائده/۲] در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد» بدان اشاره شده است.
شرکت در انتخابات علاوه بر تکلیف الهی بودن، تکلیفی ملی است؛ چراکه نظام جهوری اسلامی ایران، بر اساس مردمسالاری دینی بنا نهاده شده است که در آن، هم نقش دین پررنگ گرفته شده و هم نقش مردم. از اینرو هر شخص در مقابل انتفاعی که از این جامعه میبرد، باید وظیفهای را هم بپذیرد[۲] که از جمله وظایف اجتماعی و ملی او شرکت در عرصههایی است که حفظ و استمرار و تقویت آن جامعه، بر آن، قرار داده شده است.
شکی نیست که حضور مردم در عرصه انتخابات، هر چه پررنگتر و با شکوهتر باشد ضمانتی بر تداوم اقتدار نظام اسلامی است که از حمایت اکثریت مردم برخوردار است. گرچه در قوانین جمهوری اسلامی ضمانت اجرای خاصی برای مکلف کردن مردم به شرکت در انتخابات و دادن رأی در نظر گرفته نشده، ولی مذهب و معنویت میتواند ضمانت اجرایی خوبی در این رابطه باشد؛ زیرا هنگامی که ولی فقیه و مراجع دینی شرکت در انتخابات را وظیفه شرعی و تکلیف دینی معرفی میکنند، مسلماً یک مسلمان به راحتی از آن سرپیچی نمیکند.
در نتیجه: میتوان گفت که انتخابات هم یك حق طبیعی و مشروع و عقلانی و عقلایی است و هم یك تكلیف و مسئولیت انسانی. از اینرو كسی نمیتواند به بهانهی گذشتن از حق خویش، از تکلیف و وظیفهی دینی و ملی و شهروندی خویش شانه خالی كند. عدم حضور در انتخابات، عدول از وظیفه ملی و اهمال در انجام وظیفه دینی است که از هر دو منظر دینی و ملی، مذموم و ناپسند میباشد؛ زیرا پشت پا زدن به وظیفه شهروندی در هیچ کجای دنیا پسندیده نیست.
فرم در حال بارگذاری ...