« انقلاب دومی که الگوی جهانیان شدبهشت در آینه اعمال »

معادباوری در آینه حقیقت دنیا

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 13ام آبان, 1395

 

مرگ به عنوان يکي از رمزآلودترين حقايق زندگي انسان، هميشه جزء اصلي‌ترين دغدغه‌هاي او بوده است و بسياري براي حل و فرار از آن انديشيده و تلاش کرده‌اند. رمز حقيقت مرگ در گرو فهم حقيقت دنياست که در همين مورد بايد به فکر فرو رفته و از کلمات معصومين عليهم السلام و قرآن کريم مدد بگيريم.

رابطه مرگ با دنيا


امام علي (عليه السلام) در روايتي بسيار عميق، رابطه مرگ و دنيا را اين‌گونه شکافته‌اند:«إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ‏ تَنْتَضِلُ‏ فِيهِ الْمَنَايَا وَ نَهْبٌ‏ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ‏ وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ‏ وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ‏ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ‏ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ‏ فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْ‏ءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا[1] انسان در اين دنيا نشانه‌اي است که تيرهاي مرگ به سوي او روان هستند، ثروتی است که مصائب در مصادره آن سبقت مي‌جويند، با هر جرعه‌اي که مي‌نوشد و هر لقمه‌اي که مي‌خورد در گلو گرفتن‌هايي است و شخص به نعمتي نمي‌رسد مگر با جدايي از نعمتي ديگر و به روزي از زندگي خود نمي‌رسد مگر با سپري شدن روزي ديگر از محدوده عمر خود. بنابراين ما ياران مرگ هستيم و جان‌هاي ما نشانه مرگ‌ها. و چگونه اميد بقا داشته باشيم در حالی که اين شب و روز چيزي را بالا نمي‌برند و به شرف نمي‌رسانند مگر آن‌که در ويراني آن با شتاب هجوم مي‌آورند و هر چه را جمع کرده‌اند پريشان مي‌سازند». به نکاتی درباره این حدیث گران‌قدر اشاره می‌کنیم.

مرگ؛ نتیجه حقیقت دنیا


دنیا را باید مجموعه‌ای از کارها برای رفع نیازهای خود در آن بدانیم. به این معنی که ما از دنیا چیزی جز همین رفع موقّتی نیازهای موقّتی نمی‌فهمیم. قرآن کریم درباره حقیقت زندگی دنیا می‌فرماید: «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور [آل‌عمران/185] و زندگى دنيا، چيزى جز سرمايه فريب نيست!». اين زندگى و عوامل سرگرم كننده آن از دور، فريبندگى خاصى دارد، اما به هنگامى كه انسان به آن نائل مى‏‌گردد، و از نزديك آن را لمس مى‏‌كند، معمولاً چيزى تو خالى به نظر مى‏‌رسد، و معنى"متاع غرور” نيز چيزى جز اين نيست. به علاوه لذّات مادّى از دور، خالص به نظر مى‏‌رسند، اما به هنگامى كه انسان به آن نزديك مى‏‌شود مى‏‌بيند آلوده با انواع ناراحتى‏‌هاست و اين يكى ديگر از فريبندگى‏‌هاى جهان ماده است.[2]

امید واهی به زندگی دائمی در دنیا
به را ستی چقدر سؤال جدّی را امیر مؤمنان بیان فرمودند که:« فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ [3] از کجا باید امید به دائمی بودن در این دنیا داشت؟». سؤال بسیار محسوس و کلیدی است. دنیا مجموعه‌ای است از روزها و شب‌ها که حتّی انسان‌های موفّق در آن نیز همانند کسانی هستند که ساختمان رفیع، باعظمت و پُرهیبتی را بنا می‌کنند ولی در طول همین روز‌ها و شب‌ها است که عمر آنان به اتمام می‌رسد. آن ساختمان باعظمت هر روز و هر شبی که می‌گذرد پایه‌اش سُست‌تر شده و به ناگاه فرومی‌ریزد. از آن همه شرافتی که در دنیا جمع کرده‌اند جز خبری باقی نمی‌ماند. این بهترین دلیل بر عدم بقاء دنیاست زیرا در این دلیل، شریف‌ترین انسان‌ها در این دنیا و با نگاه دنیایی، رفتنی‌ترین افراد هستند زیرا بیشترین غنایم را رها کرده و رفته‌اند. پس نتیجه می‌گیریم که این دنیا محل قرار و بقاء نیست.

شیرینی‌های تلخ
نکته دیگری که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این روایت به آن اشاره می‌کنند، شیرینی‌هایی است که همیشه درهم‌آمیخته با تلخی‌هاست و این از خصوصیّت‌های دنیاست. خودِ این مطلب دلیل دیگری بر عدم بقای دنیاست. وقتی اصل شیرینی‌ها در این دنیا دوامی ندارند، پس در واقع اصل دنیا نیز نمی‌تواند دوامی داشته باشد. «وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ‏ وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ‏ وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى [4] با هر جرعه‌اي که مي‌نوشد و هر لقمه‌اي که مي‌خورد در گلو گرفتن‌هايي است و شخص به نعمتي نمي‌رسد، مگر با جدايي از نعمتي ديگر». حتّی اگر تلخی مخلوط با شیرینی‌ها نشود حدّاقل این است که انسان در خوش‌ترین حالت‌ها لذّتش کوتاه و از بین رفتنی ‌است. همه این‌ها به این معناست که ورای این دنیا باید دنیای دیگری باشد که در آن اصل بر باقی ماندن همه چیز است نه گذر کردن!

دیدن معاد بصیرت می‌خواهد!
امام علی (علیه السلام) باز هم نکته‌ای نغز در رابطه با درک معاد می‌فرمایند به این بیان که: «وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا [5] آدم کوردل، جهان‌های ماوراء دنيا را نمي‌بيند و زندگي دنيوي تنها نهايت ديدن او است؛ اما آدم بينا و بصير، آينده را با بصيرت خود مي‌نگرد و مي‌داند که سراي حقيقي و جاودان وراي اين جهان است». دلیل ندیدن جهان باقی و دل بستن به جهان فانی گیج شدن انسان در بین زینت‌ها و تنوّعات دنیاست که باعث غفلت انسان و سرگرم شدن به آن‌ها می‌شود.

نتیجه این‌که؛ نیاز اوّلیه برای فهم و درک آخرت، شناخت و درک حقیقت دنیاست تا به وسیله عبور دادن توجّه خود از دنیا به کشف آخرت نائل شویم. به عبارت دیگر علّت و رمز عدم درک یا فهم جدّی معاد، گم شدن در دنیا و نشناختن صحیح آن است. ضمن این‌که شناخت صحیح دنیا برای داشتن زندگی دنیایی بهتر نیز بسیار به انسان کمک می‌کند. پس شناخت حقیقت دنیا می‌تواند هم دنیا و هم آخرت انسان را آباد کند.

پی‌نوشت
[1]. سیدرضی، نهج‌البلاغه(صبحی صالح)، ص503.
[2]. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏3، ص20.
[3]. سیدرضی، نهج‌البلاغه(صبحی صالح)، ص503.
[4]. همان.
[5]. سیّدرضی،نهج البلاغة(صبحي صالح)، ص191.


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم