« مراقبه روزانه | سیری در احوال بزرگان » |
پیشوایی محمد (ص)
نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 24ام مرداد, 1396
? از درختی میوۀ شیرین ظاهر می شود، اگر چه آن میوه جزو او بود حق تعالی آن جزو را بر کل گزید و ممتاز کرد که در وی حلاوتی نهاد که درآن باقی ننهاد، که بواسطه آن، آن جزو را بر کل رجحان یافت و لباب (گزیده) و مقصود درخت شد، کقوله تعالی، بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ ([منکران] از آمدن رسولی که آنها را اندرز دهد به شگفت آمده– ق -2).
?شخصی می گفت که مرا حالتی هست که محمد (ص) و ملک مقرّب آنجا نمی گنجد. شیخ فرمود که: عجب؛ بنده را حالتی باشد که محمد در وی نگنجد، محمد را حالتی نباشد که چون تو گنده بغل آنجا نگنجد.
?مسخرۀ می خواست که پادشاه را به طبع آورد؛ و هر کسی به وی چیزی پذیرفتند که پادشاه عظیم رنجیده بود. بر لب جوی پادشاه سیران (سِیر) می کرد خشمگین، مسخره از طرفی دیگر پهلوی پادشاه سیران می کرد. بهیچ وجه پادشاه در مسخره نظر نمی کرد، در آب نظر می کرد. مسخره عاجز شد گفت: ای پادشاه، در آن آب چه می بینی که چندین نظر می کنی؟ گفت: قلبتانی (واسطه امور شهوانی) را می بینم. گفت: بنده نیز کور نیست.
?اکنون چون تو را وقتی باشد که محمد نگنجد؟ عجب، محمد را آن حالت نباشد که چون او گنده بغلی، در نگنجد. آخر این قدر و حالتی که یافته ای از برکت اوست و تأثیر اوست، زیرا اول جمله عطاها را بر او می ریزند، آنگه از او به دیگران بخش شود، سنت چون چنین است. حق تعالی فرمود که: اَلسَلَامُ عَلَیکَ اَیُهَا النَبِیُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ، جمله نثارها را بر تو ریختم. او گفت که: وَ عَلی عِبادِاللهِ الصِالِحِینَ.
? #فیه_ما_فیه ، جلال الدین محمد بلخی
فرم در حال بارگذاری ...