« راه های فرار از غیبت | مراقب چشم زخم باشیم » |
سرباز زینبم
نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 22ام مرداد, 1396#تولیدی_به_قلم_خودم
دلنوشته??اشک هایم هرباربادیدن چهره ی شهید برای بیرون آمدن ونظاره برماه تابان زمین ،باهم چه رقابتی میکنند هربارکه نام شهید مدافع حرمی رامیشنوم غبطه ای به غبطه هایم افزوده میشود،چه کنم من یک زنم ،بخواهم هم درمیدان جنگ راهم نمیدهند اگر راه میدادند هم،اسارت برای غیرت مردانم خوب نبود،من مادرم ،من طلبه ام ،شهادت مرد وزن نمیشناسد،اماشهادت من تربیت شهید است ،اماشهادت من ،تبلیغِ به استقلال رساندن تنهاکشور شیعه است ،میپرسی مگراستقلال نداریم ؟میگویم برایش باید بجنگیم، کشوری که جانشین انیشتنش درآن سردنیا،وسرمایه گذاری برای کشف استعدادنابغه اش راصرف وام مفسدان اقتصادی میکنند وهرباررسانه ی ملّیش جولانگاه تبلیغ محصولات خارجیست تامردان کشورشیعه نشین دست گدایی به بیگانه دراز کنند تابه جای تولیدکننده شدن ومقتدر شدن برای فروشنده شدن این کالاهادست وپنجه نرم کنند ،هنوز استقلالش ………….آری باید ایستاد باید جنگید حتی اگر زن باشی ،اسارت دراین جنگ یعنی خانه ات محل وسایل شیک وباکیفیت کشور کفرباشد اسارت یعنی نتوانی شهید تربیت کنی ،اسارت یعنی به جای دیده نشدن باحجاب،حجاب دیده شدن رابرگزینی ✍اللهم عجل لولیک الفرج
خانم شهربانو شابلاغی
سلام و احترام
ضمن تشکر
پیشنهاد می شود عنوان مناسب تری انتخاب بفرمایید. این عنوان بسیار کلی است و بیشتر برای موضوع مناسب است. عنوان باید ناظر بر محتوای مطلب باشد.
موفق باشید.
فرم در حال بارگذاری ...