تغییر آدرس وبلاگ

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع)

با سلام و احترام

 

بدینوسیله به اطلاع می رساند :

 

وبلاگ حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام به آدرس ذیل تغییر یافت :

 

http://Bagherolum-ghods.kowsarblog.ir

 

خواهشمندیم برای استفاده از مطالب وبلاگ مدرسه علمیه به

 

آدرس جدیدمراجعه کنید.

 

با تشکر

مهریه مادی_ظاهری

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

?اینکه گفته میشود، #آب مهریه حضرت زهرا(س) بوده است، چه معنایی دارد؟ آب مگر میتواند #مهریه شود؟

✅نکته ای که به اشتباه در مورد #مهریه حضرت زهرا(س) درک شده این است که:

مهریه ظاهری حضرت زهرا(س) #چهارصد درهم یا اندکی بیش تر یا کم تر بود، که با این #پول وسایلی خرید:

?پیراهنی به بهای هفت درهم. چارقدی به بهای چهار درهم . دستمال و قطیفه ای مشکی بافت خیبر . دو عدد تشک و چهارعدد بالش و پرده ای از پشم و یک تخته بوریا و یک آسیاب دستی و لگنی از مس و مشکی از چرم و یک ظرف چوبی و کاسه ای برای دوشیدن شیر .نیز یک آفتابه و یک خمره و چند عدد کوزه.

وقتی این ها را نزد پیامبر آوردند، فرمود: خدا به اهل بیت #برکت دهد.

?زندگانی حضرت فاطمه (س) ص 59.

✅به پیامبر گفتند: این مقدار #مهر فاطمه روی زمین است: مهر او در آسمان ها چه مقدار است ؟ فرمود: این سؤال ها را که #دردی را از شما دوا نمی کند، نپرسید. گفتند: نه ، برای ما اهمیت دارد؛ بفرمایید. فرمود: مهر فاطمه در آسمان ها یک پنجم زمین است.

 هر کس روی #زمین راه برود، در حالی که به فاطمه و فرزندان او بغض و کینه داشته باشد، #گناه کرده است.

?بحارالانوار،ج 43 ،ص 113.

✅از امام باقر(ع)نقل شده: #مهریه زهرا(س) یک پنجم دنیا و یک سوم بهشت و چهار نهر #فرات و نیل و نهروان و بلخ است، ولی روی زمین پانصد درهم قرار داده شد، تا برای دیگران اسوه و مِلاک باشد

✅ اگر در روایات، آب و ثلث بهشت به عنوان مهریه حضرت بیان شده ، مهریه اصطلاحی و #معروف نیست، بلکه مهریه معنوی است. 

مهریه متداول را باید شوهر از مال خود به همسرش بدهد، اما آب فرات و…و بهشت ملک امام علی نبود تا به حضرت زهرا بدهد، مگر اینکه از نوع ولایت تکوینی و به عنوان خلیفه الهی آن ها را مالک بر کل زمین بدانیم، اما این نوع مالکیت نیز از نوع مالکیت معنوی است.

این #روایات حاکی از حرمتی است که خدا برای بنده محبوبش حضرت زهرا قائل است. اما #مهریه ظاهری حضرت زهرا خیلی کم بود

مخالفت کن تا دیده شوی!

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

علیرغم #فواید فراوان گسترش فضای مجازی، با خطری بزرگ‌ مواجه هستیم.

انبوه گروهها و کانالها، #اطلاعات و داده هایی به گستره همه #موضوعات عالم از #خلقت_انسان گرفته تا #کوروش و سیاست و اقتصاد در اختیار همه قرار میدهد.

✅این #حجم از #داده بصورت کپسولی، تحلیلگران و صاحب نظرانی میسازد که مثل یک اقیانوس وسعت دارند اما #عمق آب این #اقیانوس یک بند انگشت است!

✅این خطر بزرگی است که از #مطالعات منظم (کتاب) به سمت مطالعات #فشرده و #کپسولی رفته ایم و آینده بی ریشه بودن این مدل را ثابت خواهد کرد.

✅ از لحاظ شخصیتی نیز، عده ای در #فضای_مجازی با همه چیز مخالفت میکنند تا #دیده شوند.

حتی اگر جمعی در اولیات #اشتراک داشته باشند، آنها #مخالفت میکنند تا جایی که حاضرند بگویند شب سیاه نیست و…

✅فضای مجازی بدون توانایی دسته بندی اطلاعات صحیح و غلط یک خطر بزرگ است

حجاب زهرایی

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

وقتی مروارید زیبایی هایت را به صدف حجاب و عفاف می سپاری، خدا تو را آبی می کند. آنقدر آبی که آسمان به تو رشک می برد

⛔هر روز شالهایتان عقب ‌تر

⛔مانتوهایتان چسبان ‌تر

⛔ ساپورتتان تنگ‌ تر

⛔رژ لبتان پررنگ‌تر میشود

❓دل چند نفر را لرزانده‌اید؟

❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده‌اید؟

❓چند پسربچه را به سمت پنهانی دیدن عکس و فیلم مستهجن سوق داده‌اید؟

❓چند جوان را به سمت خودارضایی و زنا سوق داده اید؟

❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟

❓چند دختر بچه را تشویق کرده‌اید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟

❓چند زن را به فکرانداخته‌اید که از قافله مد عقب نمانند؟

❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کرده‌اید؟

❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟

❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟

❓چند زوج را بهم بی اعتماد کرده‌اید؟

❓ نگاه‌های یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟

بنده‌ی کدام خداییید؟

چطور؟

?بازهم میگویی، دلم پاک است!

?چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟

بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟

جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست

چند خط را می نویسم احساس می کنم در جلسه ی هیاتمان روضه می خوانم انگار یادمان رفته است از صدر اسلام تا همین جنگ تحمیلی خودمان چقدر خون ریخته شده تا احکام حفظ بماند، ناموس در امان باشد ولی این روزها بعضی چقدر خوب جواب این همه خون ریخته شده را می دهند

آیا شنیده ای وقتی خانم زینب سلام الله علیها وارد شام شد نخستین خواسته و نگرانیش چه بود؟

در فضایی که زینب کانون مصیبت شده است ، خودش داغدار است و مونس دیگران شده ، اگر سکوت کند بغضش در گلو می شکند و اگر گریه کند کودکان هم بی تابی می کنند، در فضایی که حسینش نیست علمدار و علی اکبرش هم شهید شده اند از تشنگی جان به لب رسیده است ولی زینب نه از کسی آبی خواست نه سراغی از برادرش و فرزندانش گرفت اولین دغدغه ی او این بود که نکند چشم نا محرم او را ببیند.

خواهرم تو را چه شده است که اینگونه در خیابان ظاهر می شوی ؟ که گاهی خواهر شرمش می شود آنگونه جلوی برادرش ظاهر شود آیا می دانی هستند بسیاری درهمین کره ی خاکی از دختران و زنانی که برای داشتن حجاب اسلامی از امکانات عمومی محروم مانده اند؟

شنیده ای در کشور آذربایجان دخترانی هستند که گریه می کنند تا اجازه دهند ارثیه ی زینب به دوش گیرند؟ آنوقت امروز در میهن اسلامیم که نهال آن با خون هزاران شهید آبیاری شده است در اوج آرامش، روسری بعضی را بین سرو گردن ، سرگردان می بینیم.

جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

1. مردم را با لقب صد ا نکنید.

2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.

3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.

4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.

5. بدون تحقیق قضاوت نکنید.

6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.

7. صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.

8. شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.

9. سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید.

10. دین را زیاد سخت نگیرید.

11. با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.

12. انتقادپذیر باشید.

13. مکار و حیله گر نباشید.

14. حامی مستضعفان باشید.

15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید.

16. نیکوکار بمیرید.

17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.

18. فحّاش و بذله گو نباشید.

19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.

20. رحم دل باشید.

21. با قرآن آشنا شوید.

22. تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.

23. گریه نکردن از سختی دل است.

24. سختی دل از گناه زیاد است.

25. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.

26. آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است.

27. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.

28. محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست

( نهج البلاغه)

از امام علی (ع)پرسیدند واجب و واجبتر چیست؟

نزدیك و نزدیكتر كدامند؟ عجیب و عجیبتر چیست؟ سخت و سخت تر چیست؟ فرمود : واجب اطاعت از الله و واجبتر از آن ترك گناه است. نزدیك قیامت و نزدیكتر از آن مرگ است. عجیب دنیا وعجیبتر ازآن محبت دنیاست. .

اگر دوست داشتی این کلام امیر المومنین رو برای چند نفری بفرست معجزه نداره ولی ثواب داره

توهم همراه‌سازی ملت‌ها با اسلام وارونه

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

? امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، آینده اسلام و مسلمین را [بدین صورت] ذکر می‏‌فرماید:

«وَ لُبِسَ الْاسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلوبا»

یعنی مردم جامه اسلام را به تن می‏‌کنند ولی آنچنان که پوستین را وارونه به تن کنند.

?پوستین در زمستان برای دفع سرماست. یک وقت پوستین را می‌‏اندازند دور، لخت و عور در مقابل سرما ظاهر می‏‌شوند. و یک وقت پوستین را می‌‏پوشند اما نه آن طور که باید بپوشند، بلکه قسمت پشم‏دار را بیرون می‏‌گذارند و قسمت پوست را می‌‏پوشند. در این صورت نه تنها گرما ندارد و بدن را گرم نمی‏‌کند، بلکه به یک صورت مضحک و وحشتناک و مسخره‏‌ای هم در می‌‏آید.

‼️ می‌‏فرماید: اسلام را مردم چنین خواهند کرد، هم دارند و هم ندارند. دارند ولی چون آن را وارونه کرده‌‏اند، آنچه باید رو باشد زیر است و آنچه باید در زیر قرار بگیرد در رو قرار گرفته است. نتیجه این است که اسلام هست اما اسلام بی‏‌خاصیت و بی‏‌اثر، اسلامی که دیگر نمی‏‌تواند حرارت بدهد، نمی‌‏تواند حرکت و جنبش بدهد، نمی‌‏تواند نیرو بدهد، نمی‌‏تواند بصیرت بدهد، بلکه مثل یک درخت پژمرده آفت‌‏زده‏‌ای می‏‌شود که سرِ پا هست اما پژمرده و افسرده، برگ هم اگر دارد برگ‌های‏ پژمرده با حالت زار و نزار است.

⁉️ این از کجاست؟ بستگی دارد به طرز تلقی مسلمین از اسلام که چه‏‌جور اسلام را می‌‏گیرند و چگونه تلقی می‌‏کنند. آن را از سر می‏‌گیرند، ازپا می‏‌گیرند، از ته می‏‌گیرند؟ آن را تجزیه می‌‏کنند، قسمتی از آن را می‏‌گیرند و قسمتی را نمی‌‏گیرند؟ قشرش را می‌‏گیرند و لُبّش را نمی‏‌گیرند یا می‏‌خواهند لبّش را بگیرند و قشرش را رها کنند؟ بالاخره به صورتی درمی‌‏آید که: لایموتُ فیها وَ لایحْیی‏ نه مرده است و نه زنده. نه می‏‌شود گفت هست و نه می‏‌شود گفت نیست.

⚠️ …و اِلا تنها ما بنشینیم از تمدن و فرهنگ اروپایی انتقاد بکنیم، از فرهنگ اسلامی هم تمجید بکنیم و بعد هم خیال بکنیم که فرهنگ اسلامی و روح اسلام همان است که ما امروز داریم، پس مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند، کاری از پیش نمی‌‏رود. خوب، اگر مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند، مثل ما می‏‌شوند، یعنی به صورت نیمه‌‏مرده‌‏ای در می‏‌آیند.

? #شهید_مطهری، احیای تفکر اسلامی، ص۱۹و۲۰

عزل ابوبکر از تبلیغ سورۀ برائت

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

? در روز اول ذی الحجه در سال نهم هجرت، ابوبکر از تبلیغ سورۀ برائت عزل شد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را روانه فرمود که آیات برائت را از ابوبکر بگیرد و خود بر اهل مکه قرائت فرماید.

?آغاز ماجرا این بود که در سال 9 هجری پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر را به مکه فرستاد تا آیات اوایل سورۀ برائت را بر کفار بخواند. پس از رفتن او جبرئیل نازل شد: «یا رسول الله، ادای این امر باید به دست شما یا مردی که از شماست انجام شود». به روایت دیگر : «باید علی علیه السلام از جانب تو تبلیغ کند».

☀️پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین را که به منزلۀ جانش بود معین کردند و به او فرمود: «شتاب کن و آیات را از ابوبکر بگیر و در موسم حجّ بر مردمان قرائت کن».

⚡️فرستادن امیرالمؤمنین علیه السلام و بازگشت ابوبکر

?آن حضرت ناقۀ غضباء را به امیرالمؤمنین علیه السلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبدالله حرکت فرمود، و در روز دوم به ابی بکر رسید و آیات برائت را از وی گرفت و اختیار آمدن یا برگشتن را به خود او واگذار کرد. ابوبکر به مدینه بازگشت و به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: «مرا برای کاری لایق دانستی که دیگران مشتاق آن بودند، ولی مقداری که رفتم مرا معزول نمودی؟»، حضرت فرمود: «من تو را معزول نساختم بلکه خدا تو را معزول ساخت».

?تبلیغ سورۀ برائت توسط امیرالمؤمنین علیه السلام

?امیرالمؤمنین علیه السلام آیات را در سه روز ایام تشریق در منی که مجمع کفار و مشرکین بود و از بغض و عداوت علی علیه السلام آکنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمایشات پیامبر صلی الله علیه و آله بر مردم قرائت می نمود و سپس به مدینه مراجعت فرمود.

?از هنگامی که علی علیه السلام به مکه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود می گفتند: «شاید خبر فوت آن حضرت از آسمان رسیده، یا از ما دلتنگ شده باشد».

?ابوذر رحمة الله نزد پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام و منزلتی بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر کلمات اصحاب را عرضه داشت  و آن حضرت فرمود: «حزن و اندوه من برای مفارقت علی است».

?بازگشت امیرالمؤمنین علیه السلام از تبلیغ برائت

?ابوذر برای اطلاع از حال علی علیه السلام از مدینه به استقبال آن حضرت حرکت کرد، و در اثنای راه به امیرالمؤمنین (ع)رسید و با آن حضرت دیدن کرد و عرض کرد: «پدر و مادرم فدای شما باد، آهسته تشریف بیاورید تا پیشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پیامبر صلی الله علیه و آله بدهم».

??ابوذر به سرعت خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله رسانید و آمدن علی علیه السلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داد. آن حضرت با اصحاب به استقبال علی علیه السلام آمدند و چون به آن جناب رسیدند، پیاده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارک خود را بر شانۀ علی علیه السلام گذاشتند و از شوق دیدار گریستند و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز گریستند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «پدر و مادرم به قربانت، در مکه چه کردی؟»، امیرالمؤمنین علیه السلام از آنچه انجام شده بود به آن حضرت خبر داد.

☀️اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام ☀️

اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطّاغوت وَ النَّعثَل وَ عَذّبهُم عَذاباً شَدیداً

معروفیّتِ غیبت امام زمان

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

? داستان غیبت مهدی موعود و امام دوازدهم را پیامبر اسلام و امام علی و سایر ائمه به مسلمانان گوشزد کردند و از همان صدر اسلام مشهور و معروف بود و به قدری معروفیّت داشت که گروهی از دانشمندان و راویان احادیث قبل از ولادت امام مهدی و حتی قبل از ولادت پدر و جدّش، کتابهایی در خصوص غیبت تالیف کردند و احادیث مربوط به مهدی موعود و غیبتش را در آن درج کردند. مانند:

? ۱- علی بن حسن بن محمد طایی طاهری از اصحاب امام کاظم. ۲- حسن بن علی بن ابی حمزه که در زمان امام رضا میزیسته. ۳- فضل بن شاذان نیشابوری که از اصحاب امام هادی و امام عسکری بود…

?کجایند کسانیکه هنوز درباره غیبتش شک دارند…

دور دیدن ظهور ممنوع

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

 پیامبر اکرم فرمودند: مهدی از ما اهل بیت است، خدا امر (ظهور) او را یک شَبِه اصلاح میکند. (کمال الدین باب۶)

? امام حسین فرمودند: خداوند، امر (ظهور) او را در یک شب اصلاح میفرماید. (کمال الدین باب۳۰)

❄️ امام صادق فرموند: به آنچه نااُمیدی، امیدوارتر باش تا آن چیزی که امید داری محقق شود؛ زیرا موسی بن عمران، رفت تا برای خانواده اش شعله ای آتش بیاورد ولی هنگامی که بازگشت، رسول و پیامبر بود، و خداوند کار بنده و پیامبرش موسی را در یک شب اصلاح نمود. و خدا با قائم یعنی دوازدهمین نفر از امامان نیز چنین خواهد کرد و در یک شب کارش را اصلاح خواهد فرمود… او را از حیرت و غیبت بیرون آورده و به نور فرج و ظهور داخل خواهد کرد. (کمال الدین باب۶)

? این هم نتیجه نزدیک دانستنِ ظهور:

☑️ امام باقر و امام صادق فرمودند: آنان که فرج را نزدیک میشمارند، نجات یافتند. (غیبت نعمانی باب۱۱)

عزاداران سه دسته اند...

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

?دسته اول: گرچه عزاداری را ترک نمیکنند و در مجالس شرکت میکنند اما زمینه هر گناهی هم که پیش آمد مرتکب میشوند! درکِ چنین فردی از قیام امام حسین، ناقصه.

?دسته دوم: دل پاکی دارند و خالصانه هم عزاداری میکنند اما متاسفانه اهدافِ عزاداری را به خوبی نمیشناسند!

?گروه سوم: کسانیکه از جریان عاشورا چیزهای خوب و مفیدی میدانند و زندگیِ خود را با اهداف امام حسین گِره زده اند، به حق و حق طلبی نزدیک ترند. عزاداری اینان، اثرگذارتر است.

❄️ منتظران هم …

?دسته اول مردمی که خودشون اهل فسق و خطا هستند ولی به علت اینکه فطرتاً دنبال آرامش حقیقی اند، انتظار دولت امام زمان را میکِشند.

?دسته دوم کسانیکه اهل فسق نیستند اما به انتظار فرج، نگاهِ حداقلی دارند. اینها در غم فراق، اشک میریزند، برای ظهور هم دعا میکنند و به دنبال این اند رضایت امام زمان را جلب کنند، عموم شیعیان و محبین حضرت اینطوری اند.

?گروه سوم کسانیکه مثل عاشوراییان علاوه بر خودسازی و دیگرسازی، تا پای جان برای مقابله با مستکبرین تلاش میکنند که در ۳۱۳ نفر، چنین روحیه ای براحتی قابل مشاهدست

❔حالا من مانده ام و این سه تا دسته …

بیایید یک نمونه خوب باشیم!

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

?  تقریبا هیچ اعتمادی به پزشکها نداشتم و برای من در این میان فرقی بین پزشک سنتی و مدرن نبود. بخ حیال من هر دوی شان کاسب بودند. یک نفر با ویزیت فلان قدر و آزمایش و سونوگرافی و …جیب مردم را خالی می کرد و دیگری با شال به کمر بستن و عرقچین به سر گذاشتن! 

اما؛

? دو هفته پیش بود که درد کهنهء گردنم در دفتر عود کرد و به لطف و کمک دوستان رفتم بیمارستان تهران. بهمان وقت دکتر فرودی را دادند. کلی هم با منت که چون اورژانسی هستید وقت دادیم وگرنه آقای دکتر 10 نفر را بیشتر ویزیت نمیکنند. در ذهنم گفتم چه ادا و اصولها!؟ حالا ده نفر بشود یازده تا مگر چه میشود!؟

خلاصه اینکه نوبت مان شد و دلیلش را فهمیدم.

? آقای #دکتر برای هر مریضی حداقل نیم ساعت وقت میگذاشتند. یک ویزیت و یک شرح حال گیری دقیق. بعد هم نوشتن نسخه براساس اصل “هر چه دارو کمتر، بهتر". 

در این میان هم یک توضیح جامع و کامل از تک تک داروهایی که تجویز کردند و توضیح عوارض احتمالی دارو و چگونگی برطرف کردن آنها. 

?دکتر خیلی محترمانه از سطح درآمد سوال میکرد که مثلا دارو یا درمان گرانی تجویز نکند. بعد هم آدرس محل زندگی را می پرسیدند و فیزیوتراپی مورد اعتماد یا جایی که باید وسیله ارتوپدی را تهیه میکردی آدرس میدادند. 

? ویزیت من 40 دقیقه طول کشید. خودم خسته شده بودم. و از دقیقه پنج به بعد دائم این سوال در ذهنم میگشت که چرا؟ چرا باید اینقدر تفاوت داشته باشد؟ چه چیزی است که باعث میشود مثل بقیه نباشد؟ عامل خویشتنداری اش چیست؟

از آن روز به این فکر میکنم که چقدر یک نفر می تواند موثر  باشد و برای اینکه جامعه را درست کنیم لازم نیست کار خاصی انجام دهیم و دایم به فکر هدایت دیگران باشیم؛ بلکه تنها کافی است که “شهوت هدایت” را از دل مان بیرون کنیم و تنها خودمان یک نمونه خوب باشیم .

#مرتضی_روحانی

عملی که علامه مجلسی را نجات داد

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

?سید نعمت الله جزائری شاگرد نزدیک علامه مجلسی گوید: من با استادم مجلسی قرار گذاشتم هر كدام زودتر از دنیا برویم به خواب دیگری بیائیم تا بعضی قضایا منكشف شود. بعد از اینكه استادم از دنیا رفت بعد از هفت روز كه مراسم فاتحه تمام شد، این معاهده به یادم آمد و رفتم سر قبر علامه مجلسی ، قدری قرآن خواندم و گریه كردم و مرا خواب ربود و در عالم رؤیا استاد را با لباس زیبا دیدم كه گویا از میان قبر بیرون شده! 

?فهمیدم او مرده است و انگشت ابهام او را گرفتم و گفتم : وعده كه دادی وفا كن و قضایای قبل از مردن و بعد از مردن را برایم تعریف كن . فرمود: چون مریض شدم و مرض بحدی رسید كه طاقت نداشتم ، گفتم : خدایا دیگر طاقت ندارم و به رحمت خود فرجی برایم كن . 

?در حال مناجات دیدم شخص جلیلی (فرشته ) آمد به بالین من و نزد پایم نشست و حالم را پرسید و من شكوه خود را گفتم ، آن ملك دستش را گذاشت به انگشت پاهایم و گفت : آرام شدی ؟ گفتم : آری ، همینطور دست را یواش یواش به طرف سینه بالا می كشید و دردم آرام می گرفت ، چون به سینه ام رسید، جسد من افتاد روی زمین و روحم در گوشه ای به جسدم نظر می كرد. 

?اقارب و دوستان و همسایگان آمدند و اطراف جسد من گریه می كردند و ناله می زدند، روحم به آنها می گفت : من ناراحت نیستم من حالم خوب است چرا گریه می كنید، كسی حرفم را نمی شنید. بعد آمدند جنازه را بردند غسل و كفن و نماز بجای آوردند و جسدم را درون قبر گذاشتند، ناگاه منادی ندا كرد ای بنده من ، محمد باقر برای امروز چه مهیا كردی ؟ من آنچه از نماز و روزه و موعظه و كتاب و… را شمردم ، مورد قبول نشد!

? تا اینكه عملی یادم آمد، كه مردی را به خاطر بدهكاری در خیابان می زدند و او مؤمن بود و من بدهكاری او را دادم و از دست مردم او را نجات دادم ، آن را عرض كردم . خداوند به خاطر این عمل خالص همه اعمالم را قبول و مرا به بهشت (برزخ ) داخل نمود.

 

?منبع: یکصد موضوع 500 داستان / سید علی اکبر صداقت

عنصر ثابت‌قدمِ مبارزات

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

▫️سید اسدالله #لاجوردی در خاطراتش می‌گوید: «وقتی که مسئله‌ی امام مطرح شد، واقعاً مثل خورشیدی که تمام زوایای تاریک را روشن می‌کند، برای من امام این‌گونه بود. به‌طوری که اصلاً دید و بینش من نسبت به مسائل سیاسی به صورت دیگری در آمده بود.»

▫️شهید لاجوردی اولین ‌بار نام امام را در جمع برادران مسجد «شیخ علی» شنید و درباره‌ی او از مرحوم شاهچراغی تحقیق کرد. او و برادران این مسجد دائماً به محضر امام می‌رسیدند و همین سبب شده بود که شهید لاجوردی به معنی حقیقی کلمه عاشق امام شود. خلوص او و یارانش نیز اعتماد امام را به آنان جلب کرد. سرانجام به دستور حضرت امام‌ #خمینی (ره) جمع او و یارانش در کنار دو گروه مبارز دیگر قرار گرفتند و «جمعیت مؤتلفه‌ی اسلامی» را تشکیل دادند.

▫️ لاجوردی پس از #تبعید امام به ترکیه و به جهت منکوب کردن عاملان این توهین به ولایت و با اجازه‌ی نمایندگان امام در مؤتلفه‌ی اسلامی، شهیدان آیت‌الله #مطهری و آیت‌الله دکتر #بهشتی، پای در راهی ‌نهاد که مترادف با زندان و حتی شهادت بود. او در شرایطی که فرزندی دوساله در خانه داشت، به تیم مسلحانه‌ی مؤتلفه‌ی اسلامی پیوست و در #ترور حسنعلی #منصور شرکت کرد.

▫️پس از اجرای حکم الهی درباره‌ی حسنعلی منصور، روزهای مکرر بازجویی و شکنجه و زندان او آغاز شد؛ روزهایی که بارها تا پیروزی #انقلاب به دلایل ثابت‌قدمی او تکرار شد.

? #گزارش_تاریخی | آشنایی با زندگی و مبارزات شهید لاجوردی - ۱

? یکم شهریور سالروز #شهادت سیداسدالله لاجوردی توسط منافقین در سال ۱۳۷۷

مرد توحید

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

بنا بر روایات اسلامی، آغاز ماه ذی الحجة سالروز تولد ابراهیم خلیل الله است که ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) همه به او منسوبند.

?( الکافی ج4 ص 149، من لا یحضره الفقیه ج2 ص 87، تهذیب الاحکام ج4 ص 304) 

دهمین روز از این ماه نیز یادآور تسلیم شدن آن ابرمرد تاریخ در پیشگاه الهی است که با دستان خویش فرزندش را به قربانگاه آورد.

بسیار پسندیده است که همچون هفته وحدت (فاصله دو روایت تاریخ ولادت پیامبر اکرم ص) مسلمانان پیشتاز شده فاصله میان این دو واقعه مسرت بخش را به عنوان «دهه گفتگوی ادیان ابراهیمی» معرفی کنند تا به این بهانه پیروان بزرگترین دین های جهان، گرد هم آیند و به جای این که از پشت دیوارهای شیشه ای لب خوانی کرده و به تکفیر یکدیگر روی آورند، روبروی هم نشسته و از نزدیک نظریات یکدیگر را شنیده، بر نقاط مشترک پافشاری کنند تا به جهانیان ثابت کنند که «دینداری» در ادیان ابراهیمی مایه نزدیک شدن به یکدیگر و در کنار هم ایستادن است نه تفرقه و رویارویی.

برای شهید لاجوردی فقط «خدمت» مهم بود؛ نه ملاحظه این و آن!

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

?رهبرانقلاب: شهید لاجوردی از اوّلِ انقلاب تا شهادتشان همیشه در راه و صراط مستقیم حرکت کردند و ذرّه‌اى انحراف پیدا نکردند.

?کار را ایشان براى خدا میکرد، اهل تظاهر، اهل نشان دادن نبود؛ براى خدا کار را قبول میکرد، براى خدا کار را انجام میداد؛ براى همین هم بود که هیچ ملاحظه‌اى نمیکرد.

?بعضى‌ها در کار، ممکن است ملاحظه‌ى وجهه را بکنند، ملاحظه‌ى شأن و آبرو را بکنند، [امّا] بعضى‌ها هستند که نه، این ملاحظه را نمیکنند و شهید عزیزِ ما، شهید لاجوردى، ازاین‌قبیل بود؛ آدمى نبود که ملاحظه‌ى گفتن این و آن، وجاهت پیش این و آن را بکند، محض «خدمت» براى ایشان مطرح بود.

?حقیقتاً اخلاصى که ایشان داشتند، خیلى اخلاص بالایى بود. ۷۷/۰۷/۱۴

توفیقی که یار شهید حججی شد

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

در اهواز، گاهی در میان مردم، «شانس» به مقدرات الهی اطلاق می‌گردد؛ مثلاً به کسی که از وضع مالی خوبی برخوردار است و معمولاً در فعالیت های اقتصادی سود می برد، می گویند خوش‌شانس است.

در میان مردم اغلب «شانس» به رویدادی که علت آن معلوم نبوده اطلاق می‌شود، لذا وقوع آن رویداد به شانس نسبت داده می‌شود. پس اگر مقصود از شانس تحقق پدیده‌ای بدون علت است، بدون شک، شک در فلسفه اسلامی و بر اساس دلایل قطعی مردود است.

فارغ از معنای عامیانه کلمه «شانس»، اصالت این واژه فرانسوی و به معنای فرصت می باشد. با این معنا می‌توان گفت برخی خوش شانس و برخی بدشانس هستند؛ البته ناظر به نتیجه. یعنی برخی فرصت‌های بوجود آمده را درک و بهترین استفاده را از آن می‌کنند و برخی نیز یارای استفاده از این توفیقات الهی را ندارند.

فرصت یا توفیق و موافق قراردادن همه اسباب و وسائل خارجی تنها از جانب خداوند متعال امکان‌پذیر است. زیرا هیچ کس غیر از خداوند، چنین نیروی فراگیر و کاملی ندارد که بتواند در تمامی موارد، همۀ اسباب مادی و معنوی را فراهم سازد و فرصت‌ساز واقع شود.

امام جواد علیه‌السلام می‌فرمایند: المومن یحتاج الی ثلاث خصال: «الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ»؛ مؤمن به سه خصلت نیازمند است:

1- توفیقی از طرف خدا،
2- به پندگویی از طرف خودش،
3- پذیرش از کسی که او را نصیحت کند.
(تحف العقول، ص۴۸۰)


از طرفی امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِيقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى - میزان الحکمه، ج 14، ص 7100، ح 22718»

امام رضا(ع) فرمود: دلیل حرام بودن «عاق والدین» این است که توفیق طاعت و بندگی از شخص که عاق والدین شده، سلب می‌شود. خیلی از توفیقات بزرگان به خاطر خدمت به والدین بوده است و اگر انسان در خدمت به والدین کوتاهی کند توفیقات الهی از او سلب می‌شود.

شخصی از حضرت سجاد(ع) سوال کرد: یاابن‌رسول‌الله ما تابه‌حال ندیده‌ام که شما با مادرتان هم غذا بشوید. دلیل‌اش چیست؟ امام سجاد(ع) فرمودند: امکان دارد مادر من سر سفره با چشم خود لقمه‌ای را انتخاب کرده باشد و من همان لقمه را بردارم. و به همین اندازه عاق‌والدین بشوم.

از یکی از مراجع بزرگ شهر اصفهان سؤال شد که چگونه به چنین درجات معنوی دست یافتید؟

این مرجع بزرگ فرمود: یک شب در دوران جوانی، پدرم به حجره‌ام آمد بود و قرار شد شب را در حجره من بماند. من متوجه شدم که هر طور بخوابم، ناچار باید پای خود را رو به پدرم دراز کنم. بنابراین آن شب را چهارزانو خوابیدم. پدرم خوابید و من هم به دیوار تکیه دادم. وقتی پدرم متوجه این ادب من شد، در حق من دعا کرد و به خاطر این ادب و احترام و دعای خیر پدر، خداوند متعال توفیق کسب این درجات را به من اعطا فرمود.

شهید محسن حججی نیز که توفیق شهادت در راه دفاع از حریم اهل‌بیت را به دست آورد قبل از اعزام، پای والدین خود را می‌بوسد. و گویا این حرکت زیبای او بود که از شهید محسن حججی عزیز اسطوره‌ای می‌سازد تا در مقابل دوربین‌ها، نگاه‌اش را در کتاب تاریخ ثبت کند و این چنین حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد.

اگر می‌خواهید خوش شانس باشید، یعنی توفیقات الهی نصیب‌مان شود، “از شهید حججی احترام به والدین را یاد بگیریم” که رضا الله في رضا الوالدين…

یادداشت: حجت الاسلام میلاد امینی موحد

چادر های سرخ

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

«سیده طاهره هاشمی» یڪی از همین بانوان است ڪه در 14 سالگی به #شهادت رسیده است.او روز یڪم خردادماه سال 1346 در شهرستان آمل و در روستای #شهید محله ( شهربانو محله) متولد شد. این سیده با سن ڪمے ڪه داشت اما با از نبوغ و ذوق سرشار هنرۍ در آفرینش آثار نوشتارێ و تجسمی داشته است. 

❤️?به گفته دوستان #شهیده هاشمی، او دختری صبور و از خودگذشتہ بوده است ولی در عین حال همواره نظر انتقادی خود را با صراحت با معلمانش در میان مے‌گذاشت و ترسۍ از بیان حقایق نداشته است. 

??درجریان پیروزی انقلاب، طاهره با اینڪه بیش از 10 سال نداشت همواره با خانواده خود چون سایر اقشار مردم در بیشتر تظاهرات شرڪت می‌ڪرد. پس ازپیروزی انقلاب با پیوستن به انجمن اسلامی مدرسه و انجمن اسلامی #شهید محله در تداوم انقلاب اسلامی ‌ڪوشید.سعی داشت دوستان و آشنایان خود را با اسلام آشنا سازد و خود نیز آنچه را می‌گفت عمل مے ڪرد. روزهای دوشنبه و پنجشنبه هرهفته روزه می‌گرفت. 

✨?هاشمی ششم بهمن ماه 1360 درحالی ڪه برای رزمندگان اسلام ڪه برای ضدانقلاب در شهر مستقر بودند مشغول جمع‌آورے دارو و غذا بود مورد اصابت گلوله عناصر ضدانقلاب قرار گرفت و #شهید شد.

تصمیم حضرت علی علیه السلام

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

محمّد بن سابق گويد: 

حضرت رضا عليه السّلام فرمود:

حضرت علىّ عليه السّلام فرمود: 

تصميم به #ازدواج گرفتم ولى جرأت نمى كردم اين مطلب را به حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله عرض كنم، و مدّتى اين موضوع شب و روز در فكرم بود، تا اينكه روزى بر حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله وارد شدم و آن حضرت فرمودند: اى عليّ! عرض كردم: بفرمائيد اى رسول خدا! 

?فرمود: آيا ميل و رغبتى به ازدواج دارى؟ عرض كردم: رسول خدا خود داناتر است- و گمان بردم حضرت يكى از زنان قريش را به عقد من درآورند- و من از اينكه فرصت ازدواج با #فاطمه را از دست دهم، نگران بودم، و متوجّه نشدم كه چه شد كه حضرت مرا صدا زدند و در خانه امّ سلمه به خدمتشان رسيدم، وقتى به من نگاه كردند، چهره شان درخشيد تبسّمى فرموده به گونه اى كه سفيدى دندانهايشان را كه مى درخشيد ديدم، حضرت به من فرمودند: اى علىّ! مژده! چرا كه خداوند مسأله #ازدواج تو را كه فكر مرا مشغول كرده بود خود به عهده گرفت. گفتم:  

قضيّه چيست يا رسول اللَّه!؟  

?حضرت فرمودند: جبرئيل با سنبل و قرنفل بهشتى نزد من آمد و آنها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوئيدم و گفتم: اى جبرئيل! اين سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آورده اى؟ او گفت: خداوند تبارك و تعالى ملائكه ساكن بهشت و نيز ساير ساكنين آن را امر فرموده كه تمام بهشتها را با تمام درختها و رودخانه‌ها و ميوه‌ها و قصرهايش آذين بندند، و به بادهاى بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند، و حور العين را به خواندن سوره هاى «طه»، «طس»، «شورى»، و سوره هايى كه با «طسم» شروع مى شود امر فرمود، و به يك منادى دستور داد كه چنين جار بزند: اى ملائكه من! و اى ساكنين بهشت من شاهد باشيد كه #فاطمه دختر محمّد را به #عقد #علىّ بن- ابى طالب در آوردم و به اين كار راضى و خشنودم، اين دو از يك ديگرند، سپس خداوند تبارك و تعالى به ملكى از ملائكه بهشت به نام راحيل- كه در بلاغت هيچ يك از ملائكه به پاى او نمى رسند- امر فرمود كه خطبه بخواند، او نيز خطبه اى خواند كه اهل آسمان و زمين چنين خطبه اى نياورده بودند، سپس به يك منادى دستور داد تا چنين جار بزند: اى ملائكه من و اى ساكنين بهشت من! به علىّ بن ابى طالب حبيب محمّد، و فاطمه دختر محمّد تبريك بگوييد، چه اينكه من براى آنان خير و بركت قرار دادم،راحيل گفت: بركت تو بر آن دو بيشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده كرديم نيست؟ 

?خداوند فرمود: اى راحيل! از جمله بركت من بر آن دو اين است كه آنان را بر محبّت خودم، با هم همراه مى كنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مى دهم، و قسم به عزّت و جلالم كه از آن دو، نسل و فرزندانى بوجود خواهم آورد كه در زمين گنجينه داران و معادن حكمت خود قرارشان خواهم داد، بعد از پيامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مى دهم.  

پس مژده بده اى علىّ! كه من نيز، همچون خداى رحمان، دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را كه خداوند براى او پسنديد، من نيز پسنديدم.  

حال دست همسر خود را بگير كه تو از من نسبت به او سزاوارترى، جبرئيل عليه السّلام به من خبر داد كه بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند، و اگر خداوند تبارك و تعالى نمى خواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزيند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مى فرمود، پس تو چه خوب #برادر و چه خوب #داماد و چه خوب #همدمى هستى، و رضايت خدا براى تو كافى است و از رضايت هر كس ديگر بهتر است،حضرت على عليه السّلام گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَ»

(پروردگارا! مرا بر آن دار كه شكر نعمتى كه به من دادى، بجاى آرم- نمل: ۱۹) حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله نيز آمين گفتند.  

?عیون اخبارالرضا علیه السلام،ج1،ص459

☀️اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام ☀️

اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطّاغوت وَ النَّعثَل وَ عَذّبهُم عَذاباً شَدیداً

 حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می کنند، دو جور هستند

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

​?آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

✨همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می شود، ترمز می کنید، دین هم چراغ قرمز دارد. چراغ قرمز دین ، کارهای حرام است.

? یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است.

 حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می کنند، دو جور هستند:

?یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می کنند، که این ترمز کردنشان خیلی چنگی به دل نمی زند، 

?اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز می کنند که این مهم است.

?حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی به دل نمی زند؛ یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند مےشوی و نماز مےخوانی که به جهنم نروی، این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست.

? اما اگر به تو بگویند: «اگر نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمےروی» اما باز بلند شوی و نماز بخوانی، این خوب است.

ماجرای ازدواج حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

 مدتی از بازگشت سیدعلی خامنه‌ای از قم به مشهد نمی‌گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده‌ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد.

? همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. 

? حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین‌دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته‌ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت‌الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می‌شناسند و تأیید می‌کنند و به او علاقه دارند. 

? هزینه ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیت‌الله حاج‌سیدجواد خامنه‌ای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتماً قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، می‌توانستند و کردند.»

??? اوایل پاییز ۱۳۴۳ سیدعلی خامنه‌ای و دوشیزه خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط آیت‌الله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که شانزده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنه‌ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک‌فرازهای آن در آن روزگار، یاری غم‌خوار و دوستی مهربان بود.

? کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می‌شد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنه‌ای در آستانه ورودی خانه ایستاده بود و از میهمانان استقبال می‌کرد. مراسم، آن طور که مرسوم خانواده‌های مذهبی و مقید آن زمان بود، برگزار شد.

?  انتشار به مناسبت ١ ذی‌الحجه؛سالروز #ازدواج حضرت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا 

زن، خانواده و سبک زندگی در نگاه رهبرانقلاب 

توصیه‌های رهبرانقلاب به زوج‌های جوان

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 1ام شهریور, 1396

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج‌علی‌اکبری:

? من این توفیق را داشتم که در جلسه عقد برادرم -که به همراه دختران و پسران جوان دیگری در مراسم خطبه‌خوانی #رهبر_انقلاب شرکت کرده بودند- حضور پیدا کردم. فضای آن جلسه، زیبایی، طراوات، صمیمیت، حکمت و معنویت آن برای من به‌یاد ماندنی بود. اما از همه بیشتر به یاد ماندنی‌تر، نکته‌هایی بود که آقا در یک ربع ساعت که مطرح و در ضمن آن نکته‌های مهم و جالبی را بیان کردند. من حسرت خوردم که چرا این مطالب منتشر نمی‌شود؟ از دوستان پرسیدم که آیا در سایر جلسات عقد هم، این‌چنین نکته‌هایی گفته می‌شود؟ گفتند بله. وقتی متوجه شدم که این سخنان منتشرنشده، احساس کردم که یک جفای چندجانبه صورت گرفته است.

? بر همین اساس این موضوع را با دوستان در میان گذاشتم. آنها هم این موضوع را به بنده حواله دادند و گفتند که شما خودت حاضری در این زمینه کاری انجام بدهی؟ من هم با کمال اشتیاق استقبال کردم و تا آن سال، مجموعه‌ی خطبه‌های که توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خوانده شده بود را جمع‌آوری کردم. جالب است که وقتی این کتاب به سرانجام رسید، دوستان باورشان نمی‌شد. چراکه فکر می‌کردند از این جلسات پراکنده که نوعاً احساس می‌شد نکات ثابتی گفته می‌شود، این‌چنین مجموعه‌ای به‌دست آید.

? در مقدمه‌ی کتاب #مطلع_عشق یادآوری کرده‌ام که این کتاب مدعی این نیست که مجموعه‌ی دیدگاه‌های رهبر انقلاب را در موضوع خانواده و ازدواج ارائه کرده است. بلکه تنها مربوط به جلسات خطبه‌خوانی عقد است. بنده سراغ سخنان دیگر آقا نرفتم. در بخش منابع کتاب هم این موضوع نمایان است. یکی از امتیازات این اثر این بود که قبل از انتشار، کتاب را جهت ملاحظه و اعلام نظر به رهبر انقلاب دادیم. در ابتدا که این کتاب را دیدند، برای ایشان جالب و شیرین بود که از جلسات پراکنده‌ی عقد، یک‌چنین مجموعه‌ای به‌دست آمده است. در هر صورت به تفصیل نگاه کردند و تذکراتی هم برای من فرستادند. مواردی مربوط به بعضی از روایات و استنادات آن بود که آنها را اصلاح کردیم و یکی دو نکته از خاطرات مربوط به عقد ازدواج خود حضرت آقا -که در بعضی از این جلسات اشاره شده بود- به مجموعه اضافه شد و در کل، خوشبختانه کتاب مورد پسند ایشان قرار دارد