تغییر آدرس وبلاگ

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع)

با سلام و احترام

 

بدینوسیله به اطلاع می رساند :

 

وبلاگ حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام به آدرس ذیل تغییر یافت :

 

http://Bagherolum-ghods.kowsarblog.ir

 

خواهشمندیم برای استفاده از مطالب وبلاگ مدرسه علمیه به

 

آدرس جدیدمراجعه کنید.

 

با تشکر

برگزاری مراسم عید قربان + تصاویر

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 23ام شهریور, 1395

به مناسبت عید اخلاص و بندگی عید ذبح نفس در پیشگاه بی نیاز مطلق عید ایثار و بخشش ، عید قربان حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام به یمن این روز مبارک به نیت سلامتی منجی انس و جن ، یوسف فاطمه سلام الله علیها ، عصاره هستی ذخیره الهی حضرت حجت ابن الحسن العسگری صلوات الله علیه و علی ابائه الطاهرین فریضه قربانی انجام شد باشد که مورد قبول حضرت حق و آل الله قرار گیرد .

 

ادامه »

قسم خداوند به غیر خودش

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 20ام شهریور, 1395

عزّتی که باید قدرش را بیشتر بدانیم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 20ام شهریور, 1395


 

 

هدیه ای عزّتمندانه

رهبر معظّم انقلاب در پیام خود به مناسبت فرا رسیدن حجّ ابراهیمی، حجّ ابراهیمی را هدیه ای عزّتمندانه دانستند که قدرت امّت اسلام را به رخ  چپاول گران بین المللی می کشاند. ایشان اذعان داشتند: «حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان می کِشد و فاصله‌ی آنان را با منجلاب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بین‌المللی بر جوامع بشری تحمیل می کنند، برجسته می سازد.»[1]
کمتر کسی در قابلیّت داشتن موسم حج، برای حفظ وحدت و عزّت مسلمین تردید می کنند، اما بحث همه بر سر این است که چرا از این قابلیّت به نحو مطلوب استفاده نمی شود؟

امّت اسلام اگر بدنبال عزّت و همبستگی در برابر دشمنان هستند؛ باید عزّت خود را از خدا بخواهند. «مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً؛[فاطر/10] كسى كه عزت مى‏ خواهد، پس [بايد آن را از خدا بخواهد، زيرا] همه عزت ويژه خداست».

آیه شریفه این پیام را می رساند که: اگر امّت اسلام بخواهند به جایگاه عزّت و شوکت خود برسند؛ شکّی نیست که این عزّت را باید از خدای یکتا طلب کنند، نه از دشمنان خدا و شریعت، و بالاتر از آن، دشمنان اخلاق و انسانّیت همسویی برخی از دولتهای اسلامی با مستکبران و زورگویان جهانی ــ که حتی اخلاق و انسانّیت را به مسلخ کشانده اند چه برسد به دین و ارزشهای دینی ــ  فرصت عزّت آفرینی را از مسلمانان گرفته است.

عزّت مسلمین، شدّت بر کافرین

ادامه »

برای شهید محراب که وجودش سرشار از عشق به امام بود

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 20ام شهریور, 1395

 

انقلاب اسلامی ایران به طور حتم و یقین یکی از انقلاب‌های مذهبی است که دارای ابعاد خاص و منحصر به فرد می‌‌باشد. نقش رهبریِ مذهبی و روحانی آن که در جای خود سخن و حدیث فراوان دارد بماند؛ اما آن‌چه که می‌توان در این مجال از آن سخن‌ به میان آورد، شخصیت‌ها و عوامل نقش‌دهنده در پایه‌گذاری انقلاب و یا به عبارتی مبارزه مردمی و نفوذ این اشخاص در لایه‌‌های مردمی و اجتماعی و برانگیختن عنصر آرمان‌گرایی با لعاب مذهبی و اعتقادی مردم است.

در این میان افرادی که سالیان دراز در پی کسب معرفت و معارف دینی بوده‌ و رنگ جهاد و مبارزه با ظلم و ستم را سرلوحه امور خود قرار داده‌اند، نه تنها قابل بررسی و توجه بوده بلکه می‌توان از آن الگوی مناسبی به نسلی که به دنبال حقایق و احقاق عدالت اجتماعی است ارائه دهیم.

 با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)یاران و همراهان ایشان که هر کدام برای خود وزنه علمی و اعتقادی بودند در مسند امور جای گرفتند، تا حقوق از بین رفتة‌ ملت ایران احقاق شود. در این حرکت مقدس و پاک، بودند افراد و گروه‌هایی که به دنبال سهم‌خواهی و مطالبة آن‌چه که به ناحق بود سر برآوردند تا شاید در جایی، قدرت و ثروت دست ناپاک آن‌ها را بگیرد، از این گروه‌های منحرف می‌توان نقش سازمان مجاهدین خلق یا به عبارت درست و صحیح منافقینی را که سرکردة آن مسعود رجوی خائن بود، نام برد.

آیت‌الله شهید مدنی که از شخصیت‌های علمی ، مذهبی و درس‌خوانده‌ نزد اساتید بزرگ نجف اشرف بود و از قبل از انقلاب اسلامی فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم منحوس پهلوی داشت از معدود اشخاصی بود که خود را با تمام وجود در اختیار انقلاب و امام(ره) گذاشته بود.‌ کارنامه سیاسی او پر است از مبارزه، شکنجه و زندان. او که مجتهدی فاضل، مدیر و آگاه به امور بود در تصدی نمایندگی حضرت امام در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز قرار گرفت و روز و شب خود را وقف مردمی کرد که به واقع قدر او را می‌دانستند و دل‌هایشان سرشار از عشق و محبت نسبت به ایشان بود. او که مرد خدا بود و تمام زندگی خود را وقف اسلام و انقلاب کرده بود تیری بود در چشم دشمنان انقلاب نو پا. آنان که نمی‌توانستند با او در جبهه حق علیه باطل رو به رو گردند با خدعه و تزویر و ترور شخصیت به میدان آمده در آدینه‌ای که همه در انتظار امام عصر(عج) در صف‌های نماز جمعه به خطبه‌های حکیمانه این عالم عظیم‌الشأن به گوش بودند و آماده می‌شدند تا به امام خود اقتدا نمایند، منافقی کوردل آیت‌الله مدنی را به بهانه سؤال در آغوش کشید و با انفجار نارنجکی او را مصداق مجاهد فی‌سبیل‌الله می‌کند که در محراب «ارجعی الی ربک» سرداده و معبود خود را پس از سال‌ها انتظار با محاسن خونین ملاقات می‌نماید.

ادامه »

موسم حج

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 19ام شهریور, 1395

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّدٍ و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.

برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان!

موسم حج برای مسلمانان، موسم افتخار و شُکوه در چشم خلایق، و موسم نورانیّت دل و خشوع و ابتهال(۱) در برابر خالق است. حج، فریضه ای قدسی و دنیوی و خدایی و مردمی است. از سویی فرمانِ «فَاذکُرُوا اللّهَ کَذِکرِکُم ءابآءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا»(۲) و «وَ اذکُرُوا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدوداتٍ»(۳) و از سویی خطابِ «اَلَّذی جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَوآءَنِ العاکِفُ فیهِ وَالباد»(۴) ابعاد بی انتها و متفاوت آن را روشن میسازد.

در این فریضه ی بی نظیر، امنیّت زمان و مکان همچون نشانه ای آشکار و ستاره ای درخشان، دل انسانها را آرامش میبخشد و حج گزار را از محاصره ی عوامل ناامنی که از سوی ستمگران سلطه گر، همواره آحاد بشر را تهدید کرده است بیرون میکشد و لذّت ایمنی را در دوره ای معیّن به او میچشاند.

حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده است، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان میکِشد و فاصله ی آنان را با منجلاب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بین المللی بر جوامع بشری تحمیل میکنند، برجسته میسازد. حجّ اسلامی و توحیدی، مظهر «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم»(۵) است؛ جایگاه برائت از مشرکان و الفت و وحدت با مؤمنان است.

ادامه »

پیام مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور به مناسبت سال تحصیلی جدید

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 19ام شهریور, 1395

 پیام مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور به مناسبت سال تحصیلی جدید

1⃣ امروز حوزه های علمیه خواهران پس از سال ها مجاهدت و همت خالصانه علمای ربانی، دلسوزان مکتب نورانی اهل بیت علیهم السلام، کارگزاران خدوم و خستگی ناپذیر، بانوان توانمند، عفیف و باورمند؛ با عنایات حضرت حق – جل و علا- و ادعیه زاکیه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به شجره طیبه ای تبدیل شده است که شاخه های سرسبز آن در سراسر کشور گسترانده شده و به عنوان مصداق بارز آیه کریمه« تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها » ابراهیم 25 به مرحله ثمر دهی رسیده است؛

2⃣ نیم‌نگاهی به تلاش‌های این خواهران در عرصه تعلیم و تعلّم و تحقیق و پژوهش و نتایج دست‌آوردهای آنها در جشنواره‌های علمی مشترک با حوزه‌های علمیه برادران و نیز المپیاد ها و جشنواره‌های علمی اختصاصی، نوید یک نهضت علمی پرشتاب و تحوّل در حرکت علمی ـ پژوهشی ـ تبلیغی و مدیریتی خواهران طلبه را می‌دهد، به نحوی‌ که اگر تا دیروز تولید علم و پیشتازی علمی منحصر در مدارس و حوزه‌های بزرگ و ویژه بود امروز این انحصار با احراز رتبه‌های علمی و جایگاه‎های برتر در عرصه‌های مختلف توسط طلاب و مدارس علمیه خواهران در شهرهای کوچک و کمتر توسعه یافته، شکسته شده است.

3⃣ ضمن شکرگزاری خاضعانه و خاشعانه به بارگاه ربوبی بخاطر این توفیق بزرگ، از مسئولان و مدیران ستادی انتظار دارم با برنامه ریزی راهبردی و بلند مدت و تهیه نقشه جامع پیشرفت حوزه های علمیه خواهران و راهبری عالمانه و دلسوزانه امور، بر پویایی، کارآمدی، غنای محتوایی و کیفیت بخشی بیشتر برنامه ها و محصولات حوزه های علمیه بیفزایند و مسئولان و مدیران مدارس علمیه را که سرشار از ایمان و انگیزه خدمت گزاری به ساحت مقدس دین مبین اسلام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) هستند؛ در دستیابی به آرمان های بلند و قله های پیشرفت و درخشش و بالندگی؛ یاری کنند.

ادامه »

الگوی کامل مجاهدت

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 19ام شهریور, 1395

امام محمدباقر(ع)؛ الگوی کامل مجاهدت خستگی ناپذیر در راه دین

این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوی کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگی‌ناپذیر و پر از مشکلات برای اشاعه‌ی دین و کلمه‌ی حق و راه انداختن جریان فکری درست در دنیای آن روز بودند.
هدفی که امروز ملت ایران برای آن تلاش می‌کند - یعنی زنده کردن سخن حق در دنیای مادی و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد - کاری است که امام باقر(علیه‌السلام) یک‌تنه به کمک معدودی از اصحاب خود، در دنیای بزرگ آن روز اسلام انجام می‌داد.
رهبر انقلاب؛ 1368/04/19

سازماندهی پنهانی تشکیلات تشیع

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 19ام شهریور, 1395

کدام صفت موجب ریای در عمل می شود

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 23ام تیر, 1395


«فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ فَزَادَهُمْ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْذِبُونَ» (بقره/10)

ازنظر قرآن، روح انسان همچون جسم او، گاه به بیماری‌ هایی دچار می‌ شود که اگر درمان نشوند، گسترش یافته و رشد می‌ کنند، تا جایی‌‌ که انسانیتِ انسان را ازبین می‌ برند.

نفاق از بیماری‌ های خطرناک روحی است که زمینه را برای بروز بیماری‌ های دیگر روحی همچون بخل و حسد و طمع مهیا می‌‌ کند.

انسان سالم یک چهره بیشتر ندارد و میان فکر و عمل او هماهنگی کامل است. زبانش چیزی را می‌ گوید که در دل دارد و رفتارش با عقایدش مطابق است. اما اگر غیر از این شد، روح بیمار شده و دچار انحراف گردیده است.

نفاق همچون مرداری است که اگر در روح و دل انسان باقی بماند، باعث می‌ شود منافق به‌جای تسلیم‌شدن در برابر دستورات نازل‌ شده از طرف خداوند، ریاکاری کند و پلیدی نفاق او بیشتر آشکار گردد و بدین‌‌ گونه بیماری نفاقش افزایش یابد.

«نفاق» معنای وسیعی دارد و هرگونه دوگانگی میان گفتار و عمل و ظاهر و باطن را شامل می‌ شود. لذا افراد مؤمن نیز ممکن است گاهی دچار آن شوند. ریا و تظاهر در ادای عبادت، یعنی کار را برای غیرخدا انجام‌دادن، نوعی نفاق است.

پیامبر گرامی اسلام می‌ فرمایند: سه صفت است که در هر کس باشد، منافق است، هرچند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت کند؛ کسی که به‌ هنگام سخن‌گفتن دروغ بگوید؛ کسی که وعده بدهد، ولی عمل نکند.

از اين آيه مى ‌آموزيم:

ادامه »

دزد مجازی زمان...

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 23ام تیر, 1395


همه ما انسان‌ها دارای عمری محدود و مشخّص در این دنیا هستیم و هر قدر از این عمر درست استفاده کنیم می‌توانیم رشد و تکامل پیدا کنیم تا در عالم آخرت از جایگاه بالاتری، تکامل خود را ادامه دهیم تا در قیامت به اوج تکامل مقصود برسیم و از مقامات سرای قیامت بهره‌مند گردیم. یکی از حیطه‌های تأثیرگزار در استفاده صحیح از عمر، حیطه فضای مجازی است. فضای مجازی به عنوان قسمتی از زندگی ما، زمان خاصّی را به خود اختصاص می‌دهد که با مدیریّت این زمان می‌توانیم از تبعات سوء اتلاف وقت در امان باشیم.

اثر غفلت از قیامت
یکی از اتّفاقات عجیب در قیامت مهلت خواستن دوباره بعضی از افراد و گروه‌ها برای زنده شدن دوباره در دنیاست.
قرآن کریم می‌فرماید:« وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُون‏ [سجده/12] اگر ببينى وقتى گنه‏كاران در پيشگاه پروردگارشان سرها به زير افكنده‌‏اند، (خواهى ديد كه مى‏‌گويند) پروردگار را ديديم و شنيديم، ما را بازگردان تا عمل شايسته كنيم، كه ما ديگر به يقين رسيديم‏» “
نكس رؤس” به معناى سر به پايين انداختن است و مراد از مجرمين- به قرينه ذيل آيه- خصوص منكرين معاد است. [1] پس قیامت نمودار حقیقی این دنیاست و این دنیا نیز همان عمر و لحظاتی است که می‌گذرند. توجّه و تأمّل طولانی و دقیق نسبت به این مطلب باعث خواهد شد که انسان بزرگ‌ترین سرمایه خود را، زمان و عمر خود دانسته و برای بهترین استفاده و مفیدترین استفاده برای قیامت خود از آن بهره‌برداری کند. طبق این آیه شریفه؛ قطعا غفلت از معاد باعث استفاده نکردن یا استفاده سوء از زمان و عمر می‌شود.

زمان در اسارت یک حباب
فضای مجازی همان‌طور که از نامش برمی‌آید مجموعه‌ای از ارتباطات غیرحقیقی است لذا؛ صرف زمان برای آن، دقّت و حسّاسیت خیلی بیشتری را نسبت به فضاهای حقیقی می‌طلبد. به این معنی که مبادا ناخواسته تمام یا بخش بیشتر زمان و عمر خود را صرف این فضا بکنیم و از حقایق زندگانی و استفاده‌های آن غافل بمانیم. قطعا بهترین استفاده و مؤثّرترین کارها را می‌توان با استفاده از فضای مجازی انجام داد ولی قرار نیست ارتباطات ما فقط مجازی باشد و از روابط حقیقی با اجتماع بازبمانیم !

ادامه »

ایمان به غیب به روایت امام موسی صدر

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 23ام تیر, 1395


بی شک انسان چون حس می کند که مستظهر به غیب و مطمئن به خدا و متکی به مطلق است، احساسی نیرومندی می کند و علم، صنعت، نظام اجتماعی و اقتصادی، فلسفه، هنر و تجربه های دیگر را چون آفریده ها و ابزار به کار می گیرد؛ با اطمینان و ارامش به زندگی ادامه می دهد. این از نظر تربیتی اثر فراوان و بزرگی دارد.

ایمان به غیب در زندگی انسان ضروری است. انسان زندگی مادی دارد و نیک می دانیم که همه چیز در جهان مادی نسبی و تغییرپذیر است. و طبیعت تغییر، بی ثباتی است، در حالی که انسان در زندگی نیاز به ثبات دارد. مثلا علم همواره در حال تکامل است و تکامل طبیعتا به مفهوم دگرگونی است. اگر آدمی در زندگی به علم تکیه کند و به علم ایمان بیاورد و تنها به آن اعتماد کند، همان گونه که علم تغییر می کند. انسان نیز احساس تغییر و ناپایداری می کند. این انسان نمی تواند به یافته ای اطمینان و تکیه کند. زیرا آنچه امروز درباره آن کشف می شود، چه بسا فردا درست نباشد و آنچه امروز درست نیست فردا صحیح باشد. پس نه می تواند به چیزی اطمینان کامل داشته باشد و نه می تواند چیزی را کاملاً رد کند، صنعت و تکنولوژی و تشکیلات انسانی نیز این گونه ا ند، بلکه سازمان های اجتماعی و اقتصادی وهمه قوانین وضعی که زاده فکر بشر است نیز چنین هستند. از جمله فلسفه و تمام اندیشه های انسانی هم نتیجه فکر و تجربه های انسانی است. همه یافته ها در حال تکامل اند و تغییرپذیر و ناپایدار. پس نمی توانند تکیه گاه و سبب اعتماد و آسودگی انسان در زندگی باشند.

حرکت در زندگی

انسان نیاز مبرمی به ارتباط با چیزی ثابت دارد تا ثبات یابد و در زندگی حرکت کند و آن را به حرکت درآورد. نمی گوییم انسان به جمود و سکون احتیاج دارد، بلکه نیاز دارد تا بر مبنایی استوار تکیه کند، تا از علم و دیگر دستاوردهای بشری به شیوهای پیشرفته استفاده کند. همان گونه که علم و صنعت و نظام های گوناگون نمی توانند جانشین ایمان به خدا شوند، ایمان به خدا نیز به تنهایی نمی تواند در جایگاه علم و صنعت و درمان و نظام ها بنشیند. انسان در زندگی از نقطه ثابتی میآغازد. اما نقاط تغییر پذیراز انسان آغاز می شوند نه انسان از آنها پس نبود ایمان به غیب نگرانی همیشگی در زندگی انسان ایجاد می کند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «آلابذکرالله تطمئن القلوب» آگاه باشید که دل ها به یاد خدا آرامش می یابد. رعد (۱۳)،۲۸).

ادامه »

هشتم شوال را فراموش نکنیم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 22ام تیر, 1395


تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد ؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن …

در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال 1221 هجري نيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند .

طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و … به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب “تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت” بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)

ادامه »

رمز سعادتمندی از نگاه طلبه شهید

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 22ام تیر, 1395


گزیده ای از پروندۀ زندگی شهیدی از دیار فقه و فقاهت را بازخوانی می کند که طلبه شهید جبار رمضانی در تاریخ دوم اسفند سال 1337 در روستای سیا خلک از توابع شهرستان رودبار متولد شد و در آغوش پر مهر پدر و مادرش دوران خردسالی را پشت سر گذاشت.

طلبه شهید جبار رمضانی با توجه به استعداد و شوقی که برای فراگیری قرآن نشان داد از 4 سالگی به فراگیری قرآن در نزد پدر پرداخت و با صوت زیبایی آن را تلاوت می نمود.

شهید رمضانی در حالی که 5 ساله بود به اتفاق خانواده به روستای لیلم از توابع بخش املش شهرستان رودسر هجرت نمود و پایه های اول و دوم ابتدایی را در سال اول ورود به مدرسه و پایه های سوم و چهارم ابتدایی را در سال دوم ورود به مدرسه به صورت جهشی سپری کرد و پایه های پنجم و ششم را در روستای همجوار یعنی در اسماعیل گوابر املش گذراند.

وی آنگاه جهت ادامه تحصیل در دوره متوسطه از روستای لیلم به بخش املش مهاجرت نمود و در شهرستان فعلی املش در خانۀ اجاره ای تا کلاس سوم متوسطه ادامه تحصیل داد.

اشتیاق فراوان شهید به فراگیری دروس حوزوی باعث شد که از املش به شهرستان آستانه اشرفیه مهاجرت کرده و در حوزه علمیه جلالیه آستانه اشرفيه ثبت نام کند. وی روزها مشغول تحصیل دروس حوزوی و شبها نیز تحصیلات کلاسیک را ادامه داد.

شهید رمضانی پس از گذشت دو سال به شهر خون و قیام (قم) هجرت نمود و به ادامه تحصیل حوزوی و کلاسیک پرداخت. وی در خرداد 1357 از مدسه حکیم نظامی در رشته طبیعی دیپلم گرفت و پس از آن تمام وقت خود را برای فراگیری علوم دینی قرار داد.

ادامه »

بهترین ها در کلام پیامبر اسلام(ص)

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 22ام تیر, 1395

دارندگان فیش های نجومی این حکایت را بخوانند

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 22ام تیر, 1395


آیه ها:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ مومنون/8

و مؤمنین كسانى‌اند كه امانت‌ها و پيمان خود را مراعات مى ‏كنند

آینه:

حکایت؛ یکی از علمای تبریز در عصر زعامت و مرجعیت شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) به نجف آمد، وقتی چشمش به ایشان افتاد گفت: من از برخوردی که در دوران طلبگی صاحب جواهر با وی داشته‌ام او را می‌شناسم؛ زیرا روزی خواستم مبلغی را بین طلاب تقسیم کنم، وقتی بررسی و حساب کردم دیدم به هر طلبه یک تومان می‌رسد، شروع کردم به تقسیم تا آن که به آقا محمدحسن رسیدم به او گفتم: این یک تومان سهم شما است بفرمائید، گفت: نه من نمی‌گیرم. علت را جویا شدم گفت: من برای امروز بیش از دو ریال احتیاج ندارم و برای روزهای آینده از حقوق شرعی چیزی نمی‌گیرم، از کجا معلوم که من بعداً زنده باشم و بتوانم در قبال مصرف آن خدمت کنم.

بالاخره پیش یکی از کفشدارهای حرم رفتیم یک تومان را خرد کردیم و ایشان تنها دو ریال که هزینه بسیار کم برای یک روزش بود برداشت.

آری، چنین بودند مردان پاک و جواهر نویسان، این است شخصیتی که جواهرش بیش از یک قرن است مورد استفاده همه فقها و محور تعلیم و تعلم همه حوزه هاست.1

هم بنوش و هم بپوش اما فقظ شمع بیت المال را خاموش کن

1. با اقتباس و ویراست از کتاب سیمای فرزانگان

اولین شهید مدافع حریم حجاب

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 21ام تیر, 1395

 

رضا خان در سفر به ترکیه و دیدار با آتاترک تصمیم به کشف حجاب زنان ایران گرفت و ابتدا با کشف حجاب زنان درباری و خانواده خود می خواست با علنی کردن آن قانون کشف حجاب را اجرایی کند.

در نوروز 1306 در زمان تحویل سال که جمعیت کثیری از مردم در حرم و اطراف حرم مطهر حضرت معصومه(س) حضور یافته بودند؛ همسر رضا خان با سر برهنه به همراه ملازمانش قصد ورود به حرم را داشت.

آیت الله شیخ محمد تقی بافقی که در آن زمان پس از بازگشت از نجف به ایران، تولیت آستان مقدس حضرت معصومه(س) را عهده دار بود، به محض اطلاع از ورود بی حجاب همسر رضا خان دستور ممانعت از ورود وی و همراهانش را صادر کرد، وقتی خبر به تهران رسید این موضوع که برای رضا خان و اهداف شوم او گران تمام شده بود، بلافاصله فردای آن روز به همراه گارد سلطنتی به حرم آمد و شیخ را مورد ضرب و شتم قرا رداد و به منطقه ری تبعید کرد.

این واقعه زمانی اتفاق افتاد که چند ماهی از دستور رضا خان مبنی بر تعطیلی حوزه های علمیه اصفهان، مشهد و برخی شهرهای ایران می گذشت و رضا خان منتظر فرصتی برای تعطیلی حوزه علمیه قم بود. رضا خان تصور می کرد پس از واقعه ضرب و شتم شیخ با واکنش تند حوزه علمیه قم و علما مواجه می شود و بهانه ای برای تعطیلی حوزه قم می یابد. ولی از آنجایی که شیخ بافقی صاحب کرامت بود و چندین سال قبل از روی کارامدن رضا خان به وی گفته بود روزی را می بینم که خون ها می ریزی و چادر از سرزنان می کشی؛ به نیت قلبی رضا خان پی برد و علما را به سکوت دعوت کرد بنابراین حوزه علمیه قم با تیزبینی شیخ به کار خود ادامه می داد.

سالها شیخ بافقی بر اثر جراحات رضا خانی بیمار بود و رضا خان پس از آن واقعه نتوانست تا هشت سال قانون کشف حجاب را تا1314 شمسی به صورت علنی اجرایی کند.

*فاجعه 21 تیر مسجد گوهرشاد

21 تیر 1314 یعنی شش ماه قبل از تاریخ ننگین کشف حجاب (17دی 1314) ، در پی زمزمه های تصویب قانون کشف حجاب در ایران، مردم مشهد و زائران حرم رضوی در مسجد گوهر شاد گرد هم آمدند تا مخالفت خود را آشکار کنند.

ادامه »

حجاب زن و مرد ندارد

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 21ام تیر, 1395

 

حجاب و عفاف در فرهنگ دینی ما مسلمانان واژگانی برگرفته از قرآن کریم و روایات معصومین(ع)، و از زیباترین واژه ها و پسندیده ترین سجایای اخلاقی یک مسلمان به شمار می روند و این دو واژه ملازم همدیگرند همسان نماز و زکات که مکرر در متون دینی ما ذکر شده است.

 آنچه بزرگان دین به‌ویژه علامه مطهری (ره) در رابطه معنای حجاب و واژه حجاب ذکر کردند هم به معنای پوشش و هم به معنای پرده است و اکثرا در معنای دوم به کار می رود شاید به دلیل اینکه پرده وسیله پوشش است حجاب هم به معنای پوشش به کار رفته است لذا هر پوششی حجاب نیست، بلکه پوششی حجاب نامیده می‌شود که پشت پرده باشد.

 عفاف هم به معنای خود نگهداری و حیاء درون و بازداشتن نفس از خواهش های شهوانی و از محرمات است، یعنی خود را نگه داشتن از غیر حلال و مانع تسلط شیطان شهوت انسان می‌شود و این عفت است که به انسان مناعت طبع می دهد تا انسان شهوات نفسانی غلبه پیدا کند.

اینکه حجاب و عفاف ملازم همدیگرند این است که حجاب خودنگهداری ظاهری است و عفاف خود نگهداری امیال درونی در حرام است با توجه به تاثیر ظاهر بر باطن حجاب که پوشش ظاهر است با عفت که حیاء باطن است، قابل تفکیک نیستند و الزاما به هم مرتبطند.

با عنایت به تعالیم دینی و اخلاقی اسلام مبنای پوشش و حجاب ظاهری همان عفت و حیای درونی است لذا این رویکرد غلط است که حجاب مخصوص زنان است، بلکه حجاب زن و مرد ندارد و هر که عفت داشته باشد با حجاب است و همه انسان ها اعم از زن و مرد باید حجاب داشته باشند.

ادامه »

حدود شناسی حجاب و پوشش اسلامی از منظر آیت الله العظمی مکارم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 21ام تیر, 1395


بدون شك در عصر ما كه بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده اند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى‏ دانند سخن از حجاب گفتن براى اين دسته ناخوشايند و گاه افسانه‏ اى است متعلق به زمان­ هاى گذشته! ولى مفاسد بى حساب و مشكلات و گرفتاری هاى روز افزونى كه از اين آزادي­ هاى بى قيد و شرط به وجود آمده سبب شده كه تدريجاً گوش شنوايى براى اين سخن پيدا شود.[1]

البته در محيط­ هاى اسلامى و مذهبى، مخصوصاً در محيط ايران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسيارى از مسائل حل شده، و به بسيارى از اين سؤالات عملاً پاسخ كافى و قانع كننده داده شده است، ولى باز اهميت موضوع ايجاب مى‏ كند كه اين مساله به طور گسترده‏ تر مورد بحث قرار گيرد.[2]

حجاب و پوشش؛ ضرورت بنیادین در اسلام

بدون شك حجاب از مسلمات اسلام است، و تمام فقهاى اسلام در آن اتفاق نظر دارند، و هرگونه بد حجابى و بى حجابى بر خلاف شريعت مقدسه است.[3] لذا حجاب و پوشش در اسلام امنیت فوق العاده ای دارد و آیات فراوانی نیز درباره حجاب آمده است و کسی هم نمی تواند منکر آن شود .[4]

بدیهی است حجاب، حفظ شخصيت زن، و جلوگيرى از انحراف جوانان، و (ممانعت از) گسترش فساد در جامعه اسلامى است. [5] و همان‏ گونه كه اصل پوشيدن لباس براى زنان و مردان منافات با آزادى آنها ندارد، حجاب نيز چنين است.[6]

آرى حجاب از ضروريات دين و برگرفته از قرآن مجيد است، و همه مذاهب اسلامى آن را قبول دارند. و منظور از ضرورى دين چيزى است كه هر كس با مسلمين مقدارى معاشرت داشته باشد، مى‏ فهمد مسلمانان به آن پايبند هستند.[7] به تعبیر دیگر منظور از «ضروريات دين» اموريست كه همه، اعم از عالم و غير عالم، مى‏ دانند جزء دين است؛ مانند مسأله حجاب؛ از این رو «احكام ضرورى اسلام» همان احكام ضرورى دين است. [8]

به همين دليل، دستور حجاب يكى از مؤكدترين دستورهاى اسلام است. قرآن مجيد در آيات متعددى از جمله: آيات 31 و 60 سوره نور و آيات 33 و 53 و 59 سورۀ احزاب، بر مسئله حجاب تأكيد كرده است كه گاهى زنان با ايمان را مخاطب قرار مى‏ دهد و گاهى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را و گاهى نيز با استثنا كردن زنان پير و از كارافتاده، تكليف بقيه را روشن مى‏ سازد؛ به اين ترتيب با عبارات مختلف، اهميت اين وظيفه اسلامى را بازگو مى‏ كند.[9]

فلسفه حجاب‏ و پوشش

بی تردید اسلام بر خلاف جوامع مدرن غربی و نیز غرب زده های هوس­باز، طرفدار برچیده شدن خودنمایی زنان در جامعه است، اسلام مخالف ورود زنان به مسابقه بى پايان در نشان­ دادن اندام خود و تحريك شهوات و هوس هاى آلوده مردان است از این رو حجاب جزئى از اين برنامه در مقابله با بهره کشی ظالمانه از زنان محسوب مى‏ شود، اسلام مى ‏گويد كاميابي ­هاى جنسى اعم از آميزش و لذت‏ گيري­ هاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگى و ناپاكى جامعه مى‏ باشد.[10]

ادامه »

لایک آتش!

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 21ام تیر, 1395


اعتقادات هر انسانی شالوده و زیر بنای شخصیّتی و هویّتی او را تشکیل می‌دهد. اصول دین یعنی ستون‌های زندگی انسان. اعتقاد به معاد نیز یکی از اصلی‌ترین باورهایی است که می‌تواند بر سبک زندگی و نحوه تعامل با اجتماع، تأثیر ویژه‌ای داشته باشد.
انسان‌ها دوست دارند که دیگران آن‌ها را دوست داشته باشند واین ابراز دوست داشتن به آن‌ها اعتماد به نفس و شخصیّت می‌دهد امّا نکته مهم این است که برای این کسب چایگاه اجتماعی و محبوبیّت نباید دست به هر کاری زد تا این نیاز دورنی برطرف شود. زیرا انتخاب غلط راه اشباع نیازهای روحی انسان نه تنها انسان را آرام نمی‌کند بلکه روح او را عذاب می‌دهد. در این نوشته به روش‌های غلط اشباع محبوبیّت‌طلبی زنان در عصر حاضر و رابطه آن با معادباوری می‌پردازیم.

توحید؛ ریشه همه اعتقادات
احساس شخصیّت و ارزشمندی که به واسطه اعتماد و توکّل بر خداوند در تمام کارها به وجود می‌آید از هرگونه مشابه آن برتری دارد. به این معنا که احساس ارزشمندی در هر صورت با تکیه بر یک سرمایه قابل اتکاء انسان به وجود می‌آید؛ قدرت علمی، ثروت،زیبایی، مقام، شهرت و… شاخصه‌هایی هستند که انسان‌ها با برخورداری از این امتیازات ظاهری احساس کمال ظاهری کرده و ممکن است به آرامشی حدّاقلی دست یابند. امّا محبوبیّت در اثر اعتقاد راستین به خداوند قادر بی‌همتا با هیچ‌کدام از شاخصه‌های ذکر شده قابل مقایسه نیست زیرا خداوند یکتا با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. قرآن کریم می‌فرماید:
« لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ [شوری/11] هيچ چيز همانند او نيست‏»
و اساسا هر چیزی غیر از خداوند پوچ و وابسته است و تنها وجود مستقل و بی‌انتها خداست.
«كلُ‏ُّ مَنْ عَلَيهْا فَانٍ * وَ يَبْقَى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجْلَالِ وَ الْاكْرَام‏ [الرحمن/26-27] همه كسانى كه روى آن [زمين‏] هستند فانى مى‏‌شوند، و تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‏‌ماند!»
اعتقاد به چنین خدایی به انسان نیرو و باور و اعتماد بی‌نهایت می‌دهد و این است گم‌شده اصلی بشریت در عصر حاضر. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم که می‌فرمایند:
« َ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ بِهَا أَنْ يَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّه‏ [1] هر كس كه ذكر لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ را با اخلاص بگويد، وارد بهشت مى‏‌گردد؛ و اخلاص در اين مقام، آن است كه گفتن اين ذكر شريف او را از معاصى و محرّمات الهى باز دارد».
با این وجود به نظر می‌رسد عدم معادباوری نقشی اساسی در گمراهی و یا انتخاب راه غلط معتقدان به خداوند متعال دارد. یعنی در دنیایی که بازار مادیّات و رفاه‌طلبی و دنیاپرستی بسیار داغ است، عاملی که می‌تواند به تعدیل نگاه دنیاگرایی انسان‌ها منجر شود، باور قلبی نسبت به اثرات شوم گناه در لحظات مرگ، قبر و قیامت است.

برهنگی در دنیا؛ لایک در قیامت!

ادامه »

نقش حجاب و عفاف در عظمت زن

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 20ام تیر, 1395


حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.

حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌شوند و در نگاه اول به نظر می‌آید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه‌ها به نکته قابل توجهی می‌رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن می‌شود.(۱)
برخی گفته‌اند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه «و من بیننا و بینک حجاب»‌(فصلت، آیه ۵) را ذکر کرده‌اند. در دیگر کتاب‌های لغت حجاب را به معنای پرده آورده و نوشته‌اند: امراه محجوبه؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی.(۲)
با توجه به معانی ذکر شده در می‌یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگرچه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می‌گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می‌شود. عفاف نیز دارای معانی گوناگونی است که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد. راغب اصفهانی در مفردات القران می‌نویسد: العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها غلبه الشهوه؛ عفت حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌شود.(۳)
البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است، گاه به معنای خود نگهداری و پاکدامنی است و گاه «عفت» به معنای قناعت آمده و مسائل مالی مورد نظر است.(۴) آنچه در این مقاله مورد نظر ماست مفهوم اولی است یعنی خود نگهداری از شهوت و مسائل جنسی؛ اگرچه می‌توان برای هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضرری به مفهوم آن نمی‌خورد. از مجموع معانی ذکر شده برای حجاب و عفاف می‌توان نتیجه گرفت که عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می‌دارد.
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب، تنها پوسته‌ای و ظاهری بی‌معنا دارند و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدابا قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و… خود را سرگرم کرده و مصداق «لیفجر امامه»‌(بلکه انسان می‌خواهد آزاد باشد و گناه کند- قیامت آیه ۵) می‌شوند.
انسان‌هایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته‌ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی‌حجابی و بدحجابی نخواهد شد. امام خمینی(ره) پیام‌آور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزش‌های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»(۵)

ادامه »