تغییر آدرس وبلاگ

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع)

با سلام و احترام

 

بدینوسیله به اطلاع می رساند :

 

وبلاگ حوزه علمیه باقرالعلوم علیه السلام به آدرس ذیل تغییر یافت :

 

http://Bagherolum-ghods.kowsarblog.ir

 

خواهشمندیم برای استفاده از مطالب وبلاگ مدرسه علمیه به

 

آدرس جدیدمراجعه کنید.

 

با تشکر

معیار اصلیِ «اهل کوفه نبودن» چیست؟

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام مهر, 1396

​?  حجت الاسلام ملااحمدی 

? این پرسش چندین‌سالۀ من است که «کوفیان چرا با حسین علیه‌السلام چنین کردند؟» از ابعاد مختلف پاسخ‌های گوناگونی قابل طرح هستند. اما دغدغۀ بیشترِ من، ترس و وحشتی است که همواره وجودم را فراگرفته که «نکند من هم….!» که مگر چه تفاوتی میانِ دینداریِ منِ محب اهلبیتِ مسلمان با دینداریِ آن کوفیِ محب‌ اهل‌بیت و حافظ قرآنِ نمازشب‌خوان است؟! با چه معیاری می‌توان بین دینداریِ جامعۀ ما با دینداریِ جامعۀ کوفه فرق نهاد و فاصله را معین کرد؟

? همواره در جستجوی پاسخ یا پاسخ‌های روشن و دقیق و صریح و منطقی و مستدل و مستند به واقعیت‌های تاریخی بوده و هستم…

?دیشب در حین سخنرانی، موضوعی که سال‌ها پیش برایم مکشوف شده بود، مجدداً به یادم آمد و از آنجا که با موضوعِ سخن سنخیت داشت، برای مخاطبینم بازگویش کردم. اینجا نیز تکرار می‌کنم تا شاید با هم‌فکری به پاسخ‌های روشن‌تری هم برسیم:

?بازگردیم به آن سخن اباعبدالله علیه‌السلام در آخرین لحظات حیات مقدسِ زمینی‌شان که با رمقِ باقیمانده در بدنِ غرقِ به خون، خطاب به لشکر کوفیان فرمودند: «إن لم‌تَکُن لکُم دینٌ و کُنتُم لاتخافونَ المعادَ فکونوا أحراراً فی دُنیاکُم» اگر دین ندارید و از معاد خوف ندارید، پس -لااقل- در این دنیایتان حُرّ باشید.

? برداشت من اینست که اباعبدالله علیه‌السلام در این عبارت، عصارۀ تمام مشکلی که دین‌داریِ کوفیان داشت را بیان کرده است. خیلی کوتاه و ساده، دقیقاً دست گذاشته‌اند روی آن نقطۀ مرکزی: «#خوف_از_معاد»…

آنچه که یک ملت را عظمت میبخشد...

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام مهر, 1396

«از هزار و اندی آدمی که با #امام_حسین علیه‌السّلام، از مکه به راه افتاده، یا در بین راه به حضرت پیوسته بودند، در شب عاشورا تعداد اندکی ماندند که با مجموع آنچه که روز عاشورا خودشان را به حضرت رساندند، هفتاد و دو نفر شدند! این، مظلومیت است. این #مظلومیت، به معنای کوچکی و ذلّت نیست. امام حسین علیه السّلام، عظیمترین مبارز و مجاهد تاریخ اسلام است؛ چون او در چنین میدانی ایستاد و نترسید و مجاهدت کرد. اما این انسان بزرگ، به قدر عظمتش، مظلومیت دارد. همان‌قدر که بزرگ است، همان قدر هم مظلوم است؛ و با غربت هم به شهادت رسید… عظمت شهدای #کربلا به این است! یعنی برای احساس #تکلیف، که همان جهاد در راه خدا و دین بود، از عظمت دشمن نترسیدند؛ از تنهایی خود، احساس وحشت نکردند؛ کم بودن عدّه‌ی خود را مجوزّی برای گریختن از مقابل #دشمن قرار ندادند. این است که یک آدم را، یک رهبر را، یک ملت را عظمت میبخشد: نترسیدن از عظمت پوشالی دشمن.» رهبر انقلاب؛ ۱۳۷۱/۰۴/۱۰

? #تحلیل_تاریخی: غربت، مظلومیت و تکلیف‌گرایی در قیام #عاشورا 

درس ها و دستاوردهای دفاع_مقدس

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام مهر, 1396

❇️❇️بر خلاف مفهوم جنگ که به شکل عام در ادبیات سیاسی القا کننده ی ویرانی وامری نامقدس است اما #دفاع_مقدس گذشته از ایستادگی و #مقاومت در مقابل تجاوزگر به عنوان اقدامی پسندیده وعقلانی در بردارنده ی ارزش ها و هنجارهای والای دینی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه است.

❇️❇️❇️هشت سال دفاع در جنگ تحمیلی علیه ایران برترین مظهر #دفاع_مقدس بود به تعبیر رهبر انقلاب #دفاع_مقدس ما مظهر حماسه بود مظهر دینداری و معنویت و ایثار و از خود گذشتگی که منشا #دستاورد_ها و معجزات فراونی شد.

 

✅در طول تاریخ هرگاه جنگ و تهاجمی از خارج به سمت مرزهای کشور تحمیل شده بخشی از خاک این سرزمین نیز از آن جدا شده است این در حالی است که با وجود نوپایی ارکان انقلاب و نظام پس از هشت سال یک وجب از خاک کشور به دشمن متجاوز الحاق نشد 

✅جبهه ی جنگ فرصتی برای تببین عملی، شکوفایی استعدادها و خلاقیت هابود؛ بسیاری از جوانان انقلابی با حداقل آموزش در صف فرماندهان بزرگ به خلق بزرگترین حماسه ها و معجزات دست زدند.

✅از برکات #دفاع_مقدس این بود که زمینه را برای  هدایت، تقویت و نهادینه کردن مبانی و ارزش های اسلامی انقلاب،حفظ و ارتقای مبانی اعتقادی، باور پذیری و تبیین عملی نمادها، قهرمانان و اسطوره های اخلاقی فراهم کرد.

✅#دفاع_مقدس گنجینه و سرمایه ی تمام ناشدنی از اعتماد به نفس، رشد فضایل اخلاقی، عزت نفس، ایمان، از خوگذشتگی و وفاداری حضور داوطلبانه ی مردم بود. که قهرمانان و اسطوره های حقیقی را نمایان ساخت.

✅ استقامت ها و تجارب دوران #دفاع_مقدس توطئه ی دشمنان را به فرصت تبدیل کرد فرصتی برای خودباوری، پیشرفت فنی و مهندسی و تقویت بنیه دفاعی شد. 

✅#هشت_سال_دفاع_مقدس و شکست #ارتش_بعث که از حمایت شرق و غرب برخوردار بود باعث شد فکر تعرض مجدد دشمنان به خاک کشور ناکام بماند.

آیا میدانید ذخر الحسین کیست؟

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام مهر, 1396

در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست.

ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمومنین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد…

تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است.

انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است.

السلام علیک یا ابالفضل العباس

شهید قلب تاریخ است !!

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام مهر, 1396

?شهید، قلب تاریخ است; هم چنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می دهد، جامعه ای که رو به مردن می رود، جامعه ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست داده اند و جامعه ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است 

?شهید همچون قلبی، به اندام های خشک مرده بی رمق این جامعه، خون خویش را می رساند و بزرگ ترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را می بخشد . شهید حاضر است و همیشه جاوید; کی غائب است؟

?   #راه_شهید

?  #شهید_حججی

?   #دکتر_شریعتی

? پس از شهادت صفحه ۲۰۴ 

ان الحسین مصباح الهدی وسفینة النجاة

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 8ام مهر, 1396

               انسان‏ها به‏ طور معمول و غالب در این عالم این‏طور هستند که یک تولّد شخصی دارند و یک تولّد شخصیتی؛ تولّد شخصی همگانی است و همان تاریخی است که به دنیا می آیند. امّا انسان یک تولّد شخصیتی هم دارد. تولّد شخصیتی‏اش آن جایی است که او در حرکت و مسیر و راهی وارد می شود که آثاری بر آن مترتّب است. این حرکت شخصیتی اگر در مسیر حق باشد، هر چه آثار بهتر و بیشتری نسبت به ابنای بشر بر آن مترتّب شود، این شخصیت والاتر و بالاتر است. یعنی بستگی به شعاع وجودی آن حرکت دارد. لذا ممکن است شعاع یک انسان از نظر شخصیتی، عالم‏گیر شود؛ یعنی سراسرِ عالم را بگیرد و تمام طول تاریخ را پر کند.
               آن نکته ذوقی که می خواستم عرض کنم این بود که من وقتی به روایات و تاریخ مراجعه کردم، دیدم امام حسین(علیه‏السلام) تولّدش بنا بر مشهور، سوم ماه شعبان است. این تولّد شخصی او است. از آن طرف، بنا بر مشهور ورود حسین(علیه‏السلام) به مکّه هم سوم شعبان است. این هم مبدأ حرکت و تولّد شخصیتی او است. این مقارنه چه زیبا است! این مقارنه خودش چه بسا مطلب داشته باشد. لذا این شخص و شخصیت در ابنای بشر نادر است و من اعتقادم این است که بی‏نظیر است و آن حرکتی که او انجام داد، از نظر فراگیری بی‏نظیر است.از نظر جاذبه هم بی‏نظیر است! حسین(علیه‏السلام) هم مجذوب می‏کند و هم عاشق می کند.حرکت شخصیتی اش این کار را می کند.  صحبت این نیست که خودی باشد یا بیگانه؛ جذب حسین(علیه‏السلام) فراگیر است. هم خودی را عاشق می‏کند، هم بیگانه را مجذوب می کند. بیگانه‏ای که مغرض نباشد، مجذوب حسین(علیه‏السلام) و حرکت حسین(علیه‏السلام) می‏شود. عجیب است که حسین(علیه‏السلام) مصداق جمیع عناوین زیبا است. کارش دستگیری بود؛ «إنَّ الحُسینَ مِصباحُ الهُدَی وَ سَفینَۀُ النَجاۀِ». حسین(علیه‏السلام) است که همه بیچارگان را در هر بعدی دستگیری می کند.

                                                                برگرفته از کتاب سلوک عاشورایی آقا مجتبی تهرانی

در شرایط فتنه کار دشوارتر است شناخت سخت تر است اما خدا حجت را تمام می کند

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 7ام مهر, 1396
در شرایط فتنه کار دشوارتر است شناخت سخت تر است اما خدا حجت را تمام می کند

چرا زینب جز زیبایی ندید؟ 

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 7ام مهر, 1396

? چون وقت جان دادن اهل تو رسد ، خدای ـ تبارک و تعالی ـ قبض ارواح آنان را با دست خود ، به عهده می گیرد. از آسمان هفتم ، فرشتگانی سوی زمین می فرستد. همراه ایشان ظرفهایی از یاقوت و زمرّد است. این جامها از آب حیات پر است. با خود ، عطر و جامه بهشتی دارند. تن آنان را با آن آب می شویند و بر آن تن ها ، جامگاه بهشتی می پوشانند. ایشان را با عطر بهشتی حنوط می کنند. ملائکه ، گروه گروه بر ایشان صلوات می فرستند. سپس خدا از میان امت تو ، قومی را بر می گزیند که کفار ، ایشان را نمی شناسند. اینان در آن خون ها ، نه با قول نه با فعل و نه با نیت ، شرکت نداشته اند. این قوم ، جسم آن کشته گان را می پوشانند. برای قبر سیّد شهیدان ، در آن سرزمین پرچمی بر پا می دارند. پرچمی که برای اهل حقّ ، عَلَم ، و برای مومنین ، سبب فوز است. از هر آسمان ، صد هزار فرشته ، هر روز و شب آن قبر را در بر می گیرند و بر آن صلوات می فرستند . نزدش تسبیح خدا می گذارند و از خدا ، برای زائرانش طلب مغفرت می کنند. هر کس از امّت تو به قصد نزدیکی به خدا و تو ، به زیارت آن قبر بیاید اسمش را می نویسند؛ هم چنین اسم پدران و خاندان و سرزمین آنان را. بر چهره آنها ، از نور عرش الهی مُهر می زنند؛ این زائر قبر بهترین شهیدان و فرزند بهترین پیامبران است. پس چون قیامت رسد ، در اثر آن مُهر در چهره اینان نوری می درخشد که چشمها را می پوشاند. آن نور ، دلالت بر ایشان دارد و به آن واسطه شناخته می شوند. 

ای محمّد! گویا تو را می بینم؛ آن وقتی که میان من و میکائیل قرار گرفته ای و علی ، پیش روی ماست. همراه ما ، بی شمار از ملائکه الهی است. در آن هنگام ، ما از نور مُهر ، و از چهره آنها در میان خلایق بر می داریم ؛ تا بدین واسطه ، خدا آنان را از هول و شدائد آن روز نجات دهد. ای محمّد! آن ، حکم  خدا و عطای اوست؛ برای هر که قبر تو ، یا برادرت ، یا دو سبط تو را زیارت کند. و از این زیارت ، غیر خدا ـ عزّ و جلّ ـ را اراده نکند.

به زودی ، مردمانی که مستحقّ لعن و غضب خدایند ، کوشش بسیار می کنند که نشانه این قبر را محو ، و اثرش را نابود کنند. خدا برای ایشان و برای این کار ، راهی نمی گذارد. سپس رسول خدا فرمود: اینها بود که مرا به گریه و حزن واداشت!

زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: وقتی ابن ملجم ـ لعنه الله ـ بر پدرم ـ علیه السلام ـ ضربت فرود آورد ، و اثر مرگ را از او دیدم ، گفتم: پدر جان! امّ ایمن برایم اینگونه حدیث نموده. دوست دارم آن را از تو بشنوم. فرمود: دخترم! حدیث  همان بود که امّ ایمن گفت. گویا می بینم آن روز که تو و زنان خویشانت را در حال اسیری و ذلّت و خشوع ، بر این سرزمین وارد می سازند. در آن حال ، خوف این دارید که مردم ، هر لحظه شما را بربایند! پس صبر کن! که قسم به کسی که دانه را شکافت و جاندار را نفس داد ، آن روز برای خدا بر زمین ، غیر از شما و دوستان و شیعیانتان ، ولیّ ای نیست!

وقتی رسول خدا این خبر را به ما می داد ، این را فرمود: ابلیس ، در آن روز با شادمانی پرواز می کند. بر همه زمین می گردد و به میان شیاطین و جنّیان خویش می رود. به آنها می گوید: ای شیاطین! به آنچه که از فرزندان آدم می خواستیم ، رسیدیم. در هلاکت آنها ، به غایت رسیدیم . در میان فرزندان آدم ، بدی را به ارث نهادیم ؛ مگر این جماعتی که از این خاندان بازمانده اند. پس میان مردم ، درباره اینان تشکیک کنید و همگان را به دشمنی اینان وادارید! مردم را به دشمنی اینان و دوستانشان بشورانید! تا گمراهی و کفر خلق ، مستحکم شود و هیچیک از آنان نجات نیابد! پس ابلیس گمانش را درباره آنان به راستی آورد؛ در حالی که رو به راستی نداشت.

دخترم! ماجرا این است که با دشمنی شما ، عمل صالح سودی ندارد. و با محبت و ولایت شما ، گناهان ـ غیر کبیره ـ ضرری نمی رساند.

زائده می گوید: وقتی امام سجّاد ـ علیه السلام ـ این را بر من روایت نمود ، فرمود: آن را خوب بگیر! که اگر برای طلب این حدیث ، یک سال پهلوی شتران را می گرفتی ، باز هم کم بود!» 

? کامل الزیارات ، ص 260 – 266 ؛ 

بحارالأنوار ، ج 28 ، ص 56 - 61

عاشورا فقط چند ساعت طول کشید

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام مهر, 1396

اما تا ابد خورشید حجاب و عفت زنان عاشورایی بر قله تاریخ می درخشد،

و #صلابت زنانه ای که از زنان داغدیده و اسیر حرم کم نشد زبانزد است.

مگر میشود از عشق حسین گفت و “آفتاب در حجاب” زنان و خواهران و دختران حسینی را ندید ؟!!!!

عاشورا سند محکم ایستادن و کم نیاوردن است.

و زنان حرم می دانستند که اگر از حیا و نجابت و حجابشان کم بگذارند، اگر بگویند به ظاهر که نیست، به دل است،

اگر بگویند مشکلات حکومت یزید همه حل شده فقط مانده دو تار موی من آرام آرام از چیزهای دیگر هم میگذرند.

و

نام زن برای همیشه مهرباطل میخورد.

لبیڪ_یا_حسین_یعنے

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام مهر, 1396

اول واجبــــــات رو بہ جا بیاری

?بعد عــــــزادری کنی ?

یادت نره امام حسین(ع)فرمود: هدفم از قیامم اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر هست? 

↩️امام حسین رفت تا تو باحیـــــا و باحجـــــاب باشی

نه با مــــوهاے رنــــگ ڪردہ وچنــــد قلم آرایش  بیفتی دنبال دستہ عزادارے و….

ویا با پوشش نــــامناسب نذرے پخش ڪنے ⛔️?

وبگے من ارادتمند حسینم ویا تو دستہ عزادارے باشے و چشمت ودلت یڪ یه جای دیگه باشه

پــَـــس بیــــــا وَ دُرســـتـــــ 

⇜ پَـــــرچَم دارِ

ایــــــــــن نِهضتـــــ بـــاش.

قبول داری که…

⇦ هیچ مصیبت زده واقعی ای تو مراسم عزیزش آرایــ??ـــش نمیکنه؟

⇦ موهــ??????ـــاش رو افشون نمیکنه؟

⇦ حجابـــ?ــش رو رعایت میکنه؟

⇦ به خنـــــده و صحـــ?ــبت مجلس رو نمیگذرونه؟

اگه قبول داری …

هر تیپی که هستی و هر پوششی که داری بیا و امسال…

●• به احترام آقامون حـــــسین{ع‌‌}

‌●• به خاطر دل داغدار حضرت زهـــــرا{س}

●• بخاطر نگاه امام زمـــــان‌{عج‌}…

جوری تو مراسم شرکت کن که شبیه مصیبت زده ها و صاحب عزاها باشی..

بذار آقا امام حســـــین{ع} تو رو جز خودی ها حساب کنه…➣

 نه اقوام دور و آشنایان…➣

●• دوستاتو به این چالش از طرف خودت دعوت کن و تسلای دل صاحب عزا باش

هل من ناصر ینصرنی

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 6ام مهر, 1396

کوفيان، حجت را بر حسين تمام کردند که تن به سفر داد. حسين که قصد جنگ نداشت؛ که اگر داشت، با طفل شش ماهه و دخترک سه ساله و اهل و عيال، راهی نمی‌شد.

کوفيان که مدعی نصرت حسین بودند، حسين را به قتلگاه کشاندند، عهد و پيمان خود را زير پا نهادند و حسين را تنها گذاردند.

حسين نصرت طلبيد.

آیا فریادرسی نیست که به خاطر خدا ما را یاری دهد؟ آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟

کر شدند و صداي خدا را نشنيدند. کور شدند و پسر رسول‌شان را نديدند. 

هر هفتاد و دو يارِ حسين را کشتند. نه! هفتاد و دو بار، حسين را کشتند.

شمشيرهاشان را در جنگ با خدا از رو بسته بودند. همه‌ی برگزیدگان و جانشينانش را کشتند

يکی را زهر نوشاندند. يکي را پهلو شکستند. ديگری را فرق شکافتند. آن يکی را حلقوم بريدند همه را کشتند تا زمين از خدا و هدایتگرانش خالی شود

غضب خدا برانگيخته شد و آخرين حجت خود را از چشم نامردمان، پنهان ساخت

به آنان که از فراق دردانه‌ی خلقت، اندوهگین گشته بودند، بشارت داده شد که اگر در طلب منجی همدل شوند، خداوند رحمان و رحیم، امر ایشان را به سامان خواهد رساند

هزار سال است که آخرين حجت خدا چشم انتظار خواست مشتاقانش است. 

شايد روزی از درگاه الهی، يکدل و يکصدا ظهورش را طلب کنند و او را از اين غربت و غيبت به در آورند

سلام بر محسن

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396


?جامعه‌ی #هجری، مکمل جامعه‌ی ابراهیمی است. در جهان توحیدی، مرزی وجود ندارد بلکه تمام عالم تنها دارای یک مرز بوده که آن نیز مرز بین دو قطب حق و باطل است. جامعه‌ی آرمانی #توحیدی، جامعه‌ی هجری است.

?در جامعه‌ی توحیدی و هجری، افراد یا موطن و ساکن خیر و حق هستند، یا در قطب باطل و شر مسکن گزیده‌اند. انسان #موحد از قطب منفی به سوی قطب مثبت #مهاجر است. مهاجرانِ الی الله، از «ماحرم‌الله» #هجرت کرده و به تمام آن چه حرام شده است پشت می‌کنند. عده‌ای دیگر نیز هجرت معکوس دارند.

? #شهید_محسن_حججی عزیز با اختیار خود مرگِ آگاهانه و عقل سرخ را برمی‌گزیند و با #هجرت مدام خود از ما حرم الله، آرام آرام خود را آماده‌ی آن ذبیح‌اللهی می‌نماید. پس خدا او را امام متقین و شهادتش را حجتی برای همه قرار می‌دهد که باری دیگر مرز بین دو قطب حق و باطل را از هم نمایان کند.

✅ «وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا»

و دين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كرده و #محسن است و از آيين #ابراهيم حق‏گرا پيروى نموده است و خدا ابراهيم را دوست گرفت.

سوره نساء - آیه ۱۲۵

?استاد حسن عباسی 

شادی و امنیتمان را مدیون تو هستیم

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

 آقای خامنه‌ای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

?پسرک فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم»

حضرت‌آقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟»

یکی از محافظین گفت:

«حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره»

حضرت‌آقا می‌فرمایند:

«بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست».

لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله خودش را به حضرت‌آقا می‌رساند.

حضرت آقا میگویند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟شما اسمت چیه؟»

پسرک نوجوان که با شنیدن گویش مادری‌اش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی می‌گوید:

«آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»

حضرت‌آقا : ‌«افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟»

پسرک که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود می‌گوید: «انگوت کندی آقا جان!»

حضرت‌آقا می‌پرسند:

«از چای گرمی؟»

پسرک انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود می‌گوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».

حضرت‌آقا می‎فرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»

و پسرک می‌گوید:

«آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»

حضرت‌آقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: 

«بگو پسرم. چه خواهشی؟»

پسرک می‌گوید:

آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!

حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم؟

پسر نوجوان به یکباره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید:

«آقاجان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟»

حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه او و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»

پسرک هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد.

?حضرت‌آقا وی را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند:

«آقای…! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز) تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است، هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل، نتیجه را هم به من بگویید»

حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک پسرک 13 ساله را بوسیده و می‌فرمایند:

«ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»

و این پسرک 13ساله کسی نبود جز «شهید بالازاده»…

?آری! رفت و به آرزویش رسید… «شهادت»

?به شهدا مدیونیم؛

?دفاع مقدس را زنده نگه داریم

حضور رهبرانقلاب در کنار پیکر مطهر شهید حججی

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

?دقایقی پس از سحرگاه امروز، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مسجد امام حسین واقع در میدان امام حسین علیه‌السلام تهران رفتند و برای لحظاتی در کنار پیکر مطهر #شهید_محسن_حججی حضور یافته و ضمن قرائت فاتحه، برای این مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام آرزوی علو درجات کردند.

?همچنین، ایشان دقایقی با خانواده‌ی این شهید عزیز به دیدار و گفت‌وگو پرداخته و از مجاهدت آنان تقدیر و تشکر کرده و برایشان صبر و اجر از درگاه الهی آرزو نمودند.

شهید بی سر به وطن خوش امدی

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

​شهادت بزرگ سردار عشق که با اقتدا به مولایش حسین علیه السلام محرم ایران را به محرم کربلا گره زد 

شهید بی سر به وطن خوش امدی 

یک پرسش دارم و آن اینکه چه کردی و چگونه زیستی که خدا دوست داشت تو را چون ثار الله بی سر قرار دهد 

شهید حججی خوشا به سعادتت که عاقبت به خیری اینگونه که راضیه مرضیه نصیبت شد 

در زمین چنین به استقبالت می آیند در آسمان چگونه به استقبالت آمدند 

برای اسلام و سرزمین های اسلامی و جوانان اسلامی دعا کن ای کسی که مستجاب الدعوه هستید

خواهر یا برادر

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

​?قضاياي روز عاشورا نشان مي‏ دهد كه حضرت زينب عليهاالسلام كارهايي را كه مي‌كردند بخشي از آن مال جريان خواهري و برادري بود اما غالبا مال اين جنبه بود كه حضرت سيدالشهداء امامشان است.

?یا هر باری که حضرت اباعبداللّه‏ عليه‏ السلام «هل من ناصر ینصرنی» مي‏ گفتند حضرت زينب مي‏ آمدند و لبیکی می گفتند. 

گاهي سوال مي‏شد که چرا شما لبیک می گویید؟! 

?مي‏ گفتند: ایشان امام من است و يك نفر بايد به درخواست ایشان جواب مثبت بدهد و گرنه عذاب خدا نازل مي‏ شود. 

?مكرّر مخصوصا بعد از ظهر عاشورا حضرت زينب عليها السلام اسب و نيزه را براي حضرت سيدالشهداء آماده مي ‏كردند و يك تعبيري به اين مضمون داشتند که: 

«ما اشقي قلبي! أي أختٍ؟» 

یعنی چه قلب سختی دارم من و چه خواهری هستم من که براي برادرش مركب مرگ را آماده مي‏ كند؛ ولي گويا مجبور بودند این کار را بکنند چون که حضرت امامشان است و ايشان این تقاضا را كرده و لذا نباید بي جواب بماند.  

?يعني نگاه حضرت زینب به امام حسین علیه السلام ، بيشتر نگاه امام واجب الاطاعه ‏اي بود تا قضاياي ديگر و اين خيلي قابل توجه است.

‌ ‌

به مناسبت دفاع مقدس

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

​عید دارد می­رسد، یکبار دیگر نیستی

جمع ما جمع است، ما هستیم و مادر، نیستی

گیرم آخر هفت­سین سفره هم تکمیل شد

باز کم دارد کنار سفره، آخر نیستی

لااقل پیغام سبزی باش، در این فصل سرد 

زود برگرد، از پرستوها که کمتر نیستی

خواهرم از کفشهای تازه­اش چیزی نگفت 

خواست آنها را ببینی، حیف دیگر نیستی

هستی این خانه هجده سال پیش از دست رفت

آی دنیا! آی دنیای سراسر نیستی!

می­سرایم اشک­هایم را و می­دانم به حتم

از سرودم جزهمین یک بیت ازبر نیستی:

جان ما قربان اشک دختری ویران‌نشین،

چشم من! مدیون من باشی اگر تر نیستی!

 

عباس سودایی

معنای یار امام زمان(عج) بودن و مقام و جایگاه این یاران نزد خداوند، در تصور انسان ها نخواهد گنجید

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

انسان اگر بداند مقام و جایگاه یاری امام زمان(عج) چه میزان است، هر روز برای رسیدن به آن در قنوت نمازهایش، دعا می کند

امام صادق(ع) فرمودند: لو أدرکته لخدمته أیام حیاتی؛ اگر من مهدی(عج) را درک می کردم، تمام عمر، خادمش بودم

حاجی نوری در کتاب «نجم الثاقب» از کفعمی آورده است که پیرامون حضرت ولی عصر(عج) همواره افرادی هستند که ماموریت های محوله از سوی حضرت(عج) را انجام می دهند

ترتیب آنها اینگونه هستند که در حلقه اول چهار نفر از اوتاد وجود دارند،در حلقه دوم، هفت نفر از ابدال وجود دارند، حلقه سوم، چهل نفر از نقبا و حلقه چهارم، 360 نفر از رجال الغیب هستند این چهار حلقه پیرامون حضرت مهدی (عج) را گرفته اند

در دعای ام داود می خوانیم: «السلام علی الابدال و الاوتاد»،این یاران همواره و در هر زمانی در کنار حضرت مهدی(عج) هستند

جز حلقه سوم و چهارم شدن، کار سختی نیست و هم اکنون و در دوران غیبت، امام زمان(عج) برای آن حلقه ها یار می گیرند

عمر این یاران، همانند عمر امام زمان(عج) دائمی نیست و هر زمان که یکی از آنها از دنیا رود، از مومنان، جایگزین شان خواهد شد

هر فردی با هر پست و جایگاهی و حتی از انسان های معمولی که تصورش هم نمی شود، می تواند جز یاران خاص حضرت حجت(عج) باشد

لذا باید خطاب به امام زمان(عج) بگوییم، درست است که دوستان و یاران خوب و بسیاری دارید اما ما هم بد نیستیم.?

مراقبت در تعامل با همسر

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 5ام مهر, 1396

بسم الله الرحمن الرحیم

شیخ عارف حضرت حجه الحق مرحوم آیت الله پهلوانی – قدس سره- هرچند گاه تذکراتی راهگشا نسبت به رعایت حقوق خانواده و پرهیز از سختگیری های غیرلازم داشتند.

دریکی از جلسات فرمودند: «خداوند اگر بخواهد شما را امتحان کند، با همسرتان امتحان می کند که شبانه روز با او سر و کار دارید، گاهی همسرتان بدون مقدمه حرفی که باب میل شما نیست می زند، که اگر مراقب نباشید، با یک گفتار و رفتار نامناسب در مقابل او، اندوخته های معنوی تان را بر باد می دهید.»

نتیجه اینکه  در تعامل و معاشرت با همسر، مراقبت ها و مواظبت های دائمی شدیدی لازم است، چراکه همیشه با او سر و کار داری و با اندک غفلتی ممکن است حقی از حقوق کثیر او تضییع گردد و به حسرت حرمان از نعمت های معنوی و اخروی مبتلا شوی و از الطاف خاصه حضرت حق- جل جلاله- محروم گردی و از نظر او بیفتی.

ای عزیز!  آقا شیخ مرتضای زاهد که حضرت جانان جل جلاله از او دستگیری نموده بود و به فتح قله هایی از کمال و اخلاص و معرفت نایل شده و سر تا پای وجودش را عشق و محبت الهی پر کرده بود و از نَفَس پاک و منبر پر فیض و نورانی اش بزرگانی چون مرحوم آیة الله آقا میرزا عبدالعلی تهرانی قدس سره بهره مند می شدند،

آنچنان در امر همسرداری مراقبت و مواظبت داشته است

که در یکی از شب ها که دیر به خانه می آید و می بیند همه خوابیده اند، با خود می گوید: چرا مزاحم خانواده ام بشوم و آنها را از خواب بیدار کنم.

همان جا پشت در می نشیند تا صبح شود، ولی لحظاتی بعد، یک دفعه می بیند خانواده اش در را باز کرد

و گفت: الان خوابیده بودم، در خواب سیدی را دیدم، آن آقا به من فرمود، چرا خوابیده ای؟! بلند شو برو در را باز کن، مرتضی پشت در است، من هم از خواب پریدم و آمدم در را باز کردم و دیدم شما  پشت در نشسته اید.

عزیزم! ببین این مرد الهی چگونه است و تو چگونه ای؟!

او نه تنها توهین و تحقیر و ایذایی نسبت به همسرش نداشت، بلکه با آن درجه و عظمت معنوی و داشتن پایگاه اجتماعی، چون رضای حق را در این می بیند که برای همسرش ایجاد مزاحمتی نکند،

تصمیم می گیرد که تا صبح، پشت در بنشیند تا مبادا همسرش از خواب خوش بیدار شود.